خانه > دانستنی‌ها > ابزار نبرد : نیزه یا ارشتی

ابزار نبرد : نیزه یا ارشتی

یک سرباز هخامنشی «نیزه» نخستین زین ابزاری است که در پاره‌ی نهم از فرگرد(:فصل) ‌چهاردهم وندیداد یاد شده است.

نیزه در اوستا ارشتی Arshti خوانده شده، در پارسی باستان هم زبان روزگار هخامنشی است، همین واژه در سنگ نبشته‌های آنان به‌کار رفته است. در زبان سانسکریت که خواهر زبان‌های اوستایی و پارسی باستان است، ‌rshti آمده است. در اوستا چندین‌بار به جای ارشتات Arshtat واژه ارشتی Arshti آمده و آن نام یکی از ایزدان یا فرشتگان مزدیسنا است و در فارسی اشتاد گوییم و او نیز نگهبان روز بیست و ششم هر ماه است.

ارشتات=ارشتی که به‌چم(:به‌معنی) راستی و درستی است،‌ پیوستگی با واژه ارشتی به‌چم نیزه ندارد. در پارسی باستان هم ارشتا Areshta به‌چم درستی است. ارشتی به‌چمِ نیزه، گذشته از پاره ۹ فرگرد ۱۴ وندیداد در پاره ۹ از فرگرد ۱۷ وندیداد با چند جنگ‌ابزار دیگر چون کارد، کمان و تیر به پر شاهین در نشانده و سنگ، ‌فلاخن یاد شده است و در مهریشت پاره ۲۰- ۲۱ نیز به آن برمی‌خوریم و در پاره‌های ۳۹- ۴۰ همان یشت باز ارشتی(=نیزه) با تیر به پر شاهین در نشانده که به چابکی از زه کمان رها شود و با سنگ فلاخن، کارد و گرز با هم آمده است.

در فروردین‌یشت پاره‌ی ۷۲، ارشتی با نیزه، کارد، گرز، تیر و فلاخن یاد شده است. در هر جای اوستا که واژه ارشتی به‌کار رفته در گزارش پهلوی(= زند) که درروزگار ساسانیان انجام گرفته،‌ به ارشت Arsht گردانیده شده است و در توضیح پاره ۹ از فرگرد ۱۴ وندیداد،‌ افزوده شده نیزک nezak و نیزک همان است که در فارسی نیز گوییم. واژه نئزه naeza خود جداگانه در اوستا آمده،‌ آن‌چنان که در بهرام‌یشت پاره‌ی ۳۳،‌ اما در اینجا به‌چم نوک یا سر سوزن (‌سوکا suka) گرفته شده، نه نیزه. در پهلوی نیچک بسیار آمده و همین واژه را معرب کرده، ‌نیزک یا نیزق گفته‌اند و جمع آن نیازک است. نیازک در عربی به‌چم شهاب یا ستاره دنباله‌دار است، ‌ستاره‌ای که در پهلوی «موش پر» شده و در بندهش به‌کار رفته است.

نیزه کوتاه در فارسی ژوبین گفته می‌شود و واژه خشت هم به‌همین چم است.

برفتند آنگاه ژوبین وران                       ابا جوشن و خشت‌های گران

خشت که به‌چم آجر خام است،‌ در اوستا به‌گونه‌ی ایشتیه Ishtya آمده وپیوستگی با خشت به‌چم نیزه ندارد. ناگزیر واژه‌ی ژوبین با چوبین یکی است،‌ چه برخی از جنگ ابزار‌ها را با چیز‌هایی که ساخته می‌شده نامیده‌اند. دانشمندانی گمان برده‌اند، ‌نیزه را هم که از «‌نی» می‌ساختند، چنین خوانده باشند.

در کنده‌کاری‌هایی که از پادشاهان هخامنشی برجای مانده بسا به‌این نیزه‌وران برمی‌خوریم. به‌ویژه نیزه‌وران خوزی که روی کاشی‌های شوش دیده می‌شوند و اکنون در موزه لوور نگهداری می‌شود، ‌شاهکاری است. ده‌هزار جنگاورانِ‌ «جاودانی» ‌که از میان پارس‌ها، مادها و خوزی‌ها برگزیده می‌شدند، ‌همه نیزه‌دار و کمانگیر بودند.

در سنگ‌نبشته‌ی نقش‌رستم، پیکری کنده‌کاری شده به نام «گئو بروه» که از نیزه‌بر یا ارشتی‌بر Arshti-bara داریوش یاد شده است. نیزه‌داری یا نیزه‌بری(=نیزه‌وری) یکی از بلندترین پایه‌وری‌ها بود. ‌نیزه‌وران، پشت سر شاه با نیزه برافراشته می‌ایستادند و کسانی که به این پایه رسیده و به این کار سرافراز می‌شدند که از خاندان بزرگ و از دودمان آزادگان با‌شند. خود داریوش در لشکرکشی کمبوجیه به مصر درسال ۵۳۵ پیش از میلاد «نیزه‌بر» این دومین شاهنشاه(کمبوجیه) هخامنشی بود. داریوش سومین شاهنشاه این خاندان پس از آن همه کشورگشایی و پیروزی در سنگ‌نبشته همان نقش رستم به‌خود بالیده گوید: «بنگر به پیکر‌های کسانی که تخت مرا (به‌دوش) برداشتند تا دریابی که چگونه نیزه یک مرد پارسی به جاهای دور رسید، پس آنگاه خواهی دانست که یک مرد پارسی دور از سرزمین پارسی (دشمنان را) شکست داد.»

پسین شاهنشاه ماد که در سال ۵۵۸ از کورش هخامنشی شکست خورد و شاهنشاهی کشورهای پهناور او به ایرانیان جنوبی رسید، در نوشته‌های یونانیان، آستیاژ Astyages یاد شده، ناگزیر نامی است که به شکل یونانی در آمده و درست آن باید در پارسی باستان،‌ ارشتی ویگه Arshti vaiga باشد، به طور لفظی یعنی نیزه‌انداز یا نیزه‌باز: مرکب از واژه ارشتی + ویگ به‌چم انداختن.

یاری‌نامه: برگرفته از کتاب زین ابزار استاد گرانمایه ابراهیم پورداود


بازدید نوشته: 6,387 بار
گروه ها:دانستنی‌ها