یتااهو با وفاداری، گهنبار توجی برگزار کرد
«تارنمای یتااهو» پنجشنبه ۲۸/۲/۱۳۹۱ در آدریان بزرگ تهران، «گهنبار توجی» از برای تندرستی همهی باشندگان برگزار کرد. آوای دلنشین اوستاخوانی در گهنبار را «موبد سهراب هنگامی» و «موبد سرور تارا پوروالا» بردوش داشتند. اجرای برنامههای هنری جانبی مانند نقاشی، موسیقی، صنایع دستی و … از سوی هنرمندانِ توانمندِ زرتشتی و یادی از روانشاد «دکتر کسرا وفاداری» (تاریخ درگذشت ۲۶/۲/۱۳۸۴) به همراه پذیرایی لُرک و میوه و آش به هر چه باشکوهتر برگزارشدن این گهنبار افزود.
در این گهنبار از هموندان یتااهو که بدون هیچگونه چشمداشت و بر پایهی مفهوم نماز «اَشِم وُهو» یاریرسان یتااهو بودهاند، سپاسگزاری شد.
هنرمندانی که در این گهنبار باشنده بودند:
۱- بهناز نمیرانیان – صنایع دستی: ساخت قندسبز و پنجه.
۲- رامین خسرویانی – موسیقی: اجرای برخی از موسیقیهای سنتی با کیبورد.
۳-سیامک جمشیدی زاده – طراح و نقاش: طراحی و نقاشی با دست از برخی جاهای سپند زرتشتی همچون «پیرسبز».
۴-بهزاد جوانمردی – نقاش: نقاشی روی بورد.
۵-میترا زابلی و سیواز ساسانی – صنایع دستی: منجوقدوزی، ترمهدوزی و سرمهدوزی.
۶-مینو کلانتری: درباره سدره و کشتی و چگونگی دوختن سدره.
۷-بهناز یزدانی – موسیقی: اجرای برخی از موسیقیهای سنتی با دف.
در این گهنبار «جمشید زرهپوش»، سرایندهی توانمند زرتشتی، چکامهای دربارهی زندهیاد «دکتر کسرا وفاداری» سرودند که در زیر میخوانیم:
به یاد کسرا وفاداری
در ایامی که دانایی / گناهی در خور مرگ است
خدایا رحمتی بنما / در ین ظلمت سرای غم
دل آگاهان دانا را
گناه بی گنه بودن / گناهی سخت سنگین است
که شب جویان وشب خویان / شبی را بر نمیتابند
شکوه شمع رخشا را
سیاوش را گناهی نیست / به غیر از پاکدامانی
ولی تردامنان آخر / کنند از خون پاک او
پر از آلاله، صحرا را
ازین گردون دون پرور / از این دنیای زشتیها
محبت چون کنم باور / که بر خاک سیه بینم
هزاران سرو رعنا را
نه در چشمان ما خوابی / نه بر لب تشنگان آبی
نَمی هرگز نمیبارد / نه بارانی که بنشاند
شرار جان شیدا را
نه درمانی نه دارویی / نه دست گرم دلجویی
خداوندا رهی بنما / کجا جویم ید بیضا
کجا جویم مسیحا را
خداوندا چه دشوار است / قبول مرگ دلداران
چسان باور کنم آخر / من دلبسته بر مهرش
عزای مرگ کسرا را
چسان باور کنم مرگی / که مرگ عیش وشادیهاست
به هر سو رو کنم بینم / که درد و داغ جانکاهی
گرفته پیر و برنا را
وفاداری به جان و دل / هوادار محبت بود
بهاری بود دیدارش / که چون گلهای فروردین
ز دلها برد غم ها را
ز دانایی ودینداری / ستون دانش ودین بود
که با عشقی اهورایی / به مرز و بوم آیینش
ستوده دین مزدا را
اگر کسرا وفاداری / چو بوی گل ز بستان رفت
از این گلشن هزاران گل / همه پاک واهورایی
گلستان کرده دلها را
تمام خاطرات او / شکفته در میان جان
که پیوسته چو خورشیدی / هزاران پرتو افشاند
ره امید فردا را
در زیر عکسهایی از برگزاری آیین گهنبار آورده شده است(عکسها از مهربان افسرکشمیری و سیاوش بزرگ چمی)
بازدید نوشته: 5,342 بار
واپسین دیدگاه ها