عهد و پیمان بستن از جان، در جوارِ پیرسبز
به فرخندگی فرارسیدن هنگامهی دیدار از پیرِسبز چکچکو(۲۴تا۲۸خورداد ماه)، سرودهای از فرزانهی ارجمند، «جمشید زرهپوش» در زیر آورده میشود:
ای خوشا بر عاشقانِ بیقرارِ پیرسبز / آفرین بر رهروانِ دوستدارِ پیرسبز
شوق دیدارش، چنان جان را به وجد آورده است / زآنکه پا از سر نداند، رهسپارِ پیرسبز
روز اَشْتاد است و پنجروزی بُوَد تا تیرماه / فرصت تجدید دیدار و قرارِ پیرسبز
چَشمِ دل بگشا، ببین فَر و فُروغ ایزدی / در کنار و در جوار و بر مدارِ پیرسبز
کوه سرسبزی نشسته، در دلِ دشتکویر / معجزی است از معجزات آشکارِ پیرسبز
میچکد از چشم کهساران زلالی پاکتر / از سرشک شوقِ یاران در کنارِ پیرسبز
شوق و شوری آفریند، خوشتر از صبح بهار / بوی عود و سایهی سرو و چنارِ پیرسبز
مرد و زن با عود و شمع روشنی در پای پیر / هر یکی دست دعا بر کردگارِ پیرسبز
دل رُباید از کنارت،چون درآمیزد بههم / زَمزَم زَند و نوای آبشارِ پیرسبز
ای خوشا، شور جوانی با نگاری نوشلب / عهد و پیمان بستن از جان، در جوارِ پیرسبز
هر زمان، هورا و شاباشی دگرآید به گوش / از گروه زایران بیشمارِ پیرسبز
در میان خیلهها ازهر گروهی خیلخیل / شاد و پاکوبان همه در کوهسار پیرسبز
بوی عُود و کُندر و واجِ اَوِستا و سرود / دل ربوده از کف هر رهگذارِ پیرسبز
هر که سر بر آستانش میگذارد، میبرد / خاطراتی شاد و شیرین از دیارِ پیرسبز
پاکی یکرنگی و عشق و امید و آرزوست / با جهانی شادمانی، برگ و بارِ پیرسبز
دست شکرانه کِشانِ هر مرد و زن بر روی خود / از شُگون معجزِ حاجت برآرِ پیرسبز
شادمان کردن دلِ انبوهی از خستهدلان / قدرتی والا بود از شاهکارِ پیرسبز
خواجه و ارباب و خان، گر عشق و ایمانی در اوست / آرزو دارد شود، خدمتگزارِ پیرسبز
از کرامت همتی یا رب عنایت کن مرا / تا که بیش از این نمانم شرمسارِ پیرسبز
بازدید نوشته: 6,890 بار
استواریت را میستایم به امید دیدار دوباره همراه فرزندانم سیاوش و مهرگان