[1] سرودهای زیبا از چکامهسرای زرتشتی «گودرز ماوندی»، که به خجستگی ۳۷۵۰سال دینی زرتشتی سرودهاند، را در زیر میخوانیم:
سه هزار و هفتسد و پنجاهمین سال پیام آوری اشوزرتشت فرخنده باد.
سراسر در جهان شادی پراکند / کسی کو بر لبش داشت لبخند
همی هنگام زایش خندهای کرد / همه اهریمنان را کرد دلسرد
هر آنکس در کنارش بود شد شاد / به دیگر همرهان نیز مژدهای داد
زمانه کی به یاد آرد چنین کار / چه نیکو ارمغانی داده است یار
اهورا اینچنینش ارمغان است / چه زیباییها که اندر او نشان است
روا باشد که آن اندیشه ایدون / فرو آید فرا رو سویِ گردون
ورایِ آنچه در اندیشه آید / به یکجا اندر این اندیشه زاید
همانا چهرهاش پرماه افتاد / هزاران آفرین دارد چنین زاد
فراوان چهرهاش باشد درخشان / درخشان چون خور و چون ماهِ تابان
توانایی نگر در ایزد ِ مس / چگونه مهر پراکند سویِ هرکس
سروده شد چنان گاتاهایِ زرتشت / که دُژمت را توان در هر زمان کشت
دلهاست اندر گروِ یار دیرین / چه نیکو آورد گفتارِ شیرین
وُهومن را به یاد است از سرشتش / شگفت از این چنین زیبا نوشتش
پیامش را بگویم با سرودش / که ریشه دارد اندر تارو پودش
نگر بر آن پیامِ اهورایی / نشسته چون به دلهایِ خدایی
جوانانِ جوان دانش در این راه / بگیرند دستِ هر کژ راه و گمراه
اشا گوید به وخشور بس سخنها / سخنهایی که باشد از سپندها
همی بس گفتگوها شد سراسر / سخنها از وُهومن بود آذر
مهین پندارِ وخشور سپنتا / درخشیدن گرفت در بین گاتها
یکایک در اوستا جا گرفته / چون نگینی در دلِ یسنا گرفته
نشاید کس سراید اینچنین بند / نه کس زاییده با لبخندی فرزند
سراسر آنچه با زرتشت اشو آمد / اهورایی سخنها سویِ او آمد
اهورا که همه هستی ز او شد / با ابر دانا بزرگی روبهرو شد
لبش بشکفته با زیبا سخنها / شکوفا شد سِپَنْتَهها زِ منّ ها
[2] پدید آمد ز پندار زراتشت / خِرّدهایی که اّکمَنها توان کشت
یکایک گفتهها اندیشهانگیز / سخنهایِ دل انگیز و شورانگیز
اهورایی پیام از سویِ یکتا / نمود ره سویِ دادارِ بیهمتا
مهین گفتارِ ناب از آن زبانش / چه خوش آهنگی بنواخت از لبانش
اشو اندر بهار بگشود دیده / بهاری زیباتر زین کس ندیده
و بیشتر از بهار زیبد به نامش / جهانِ و مادی مینو به کامش
روا باشد در این بهارِ زیبا / زیبایی ها بیفزاییم به هرجا
یکایک گفتههایش نیز گواه است / هر آنکو، با او شد کارش، به راه است
آسایش و آرامش در مرامش / با آن سه، آن دو دیگر شد بهکامش
شادیهایش به گیتی ارمغان باد / ارمغانِ شادیهایش هر زمان باد
ورایِ آنچه در اندیشه آید / نیکو پند از خردمند پیشه آید
ز آبِ زر بنوشتن سخن را / زیباتر از سخن، بنوشتن مَن را
رهایی از هر اندوه دمبهدم باد / هرآنکه را خرد بیش، اندوه کم باد
توانایی برون آید ز دانایی / که دانایی فراتر از توانایی
شَت اشوزرتشت نمایاندآن سه ویژه / که هر ویژه فراتر از اویژه
تمام واژه، گر ز آغاز خوانی / سپندین آهنگها زان ساز خوانی
فرا رویِ تو آهنگی دلانگیز / نوازد جان و تن را بس شورانگیز
روا باشد که با هرواژه زیبا / بسازی تو خوش آهنگی فریبا
خرم باشی و شاد در زندگانی / بپویی راهِ نیکِ جاودانی
نمایانی به هرکس، جوید این را / بپوید آن اشایی راهِ دین را
دارد با خود نشانی هر که از او / باشد او را نمادِ نیکِ اشو
همازوری برافرازیم در این کار / سرافرازی و خشنودی ز دادار
بزرگداشتی بگیریم هر چه زیبا / به آبادانی کوشیم ما به هر جا
آبادانی به گیتی ارمغان باد / هر انسانی در این راه پر توان باد
دمادم شادیها افزون بادا / خجسته بادِ ما ایدون بادا
ویژگیهای این سرود:
همهی واژگان پارسی است.
نخستین واژه هر سرود را اگر با هم بگذارید، نام سرود میشود.