- یتااهو – تارنمای فرهنگی زرتشتیان ایران - https://www.yataahoo.com -

تنی و روانی، گیتی و مینو

عکس تزیینی است [1]

بنابر سروده‌های اشوزرتشت، هر کس باید برون خود را از هر آلایش، پاک، تاریخ و بیماری به او راه نیابد. برون هر کس، تن و جامه و خانه و پیرامون اوست و هر گاه ما این‌ها را پاک نگاه داریم، قوانین بهداشت را به کار بسته و تندرست و نیرومند خواهیم بود.

در «اوستا» آمده است: پاکی و نیرومندی خرد و روان، بستگی به پاکی و تندرستی تن دارد. چنانچه در نماز «سروش باج» می‌خوانیم: «پاکی تن و اشویی روان خویش» زیرا با تن بیمار و ناتوان، کسی نمی تواند نماز و ستایش پروردگار را که شیوه درستی و نیرومندی روان اوست به خوبی انجام دهد.

در جایی دیگر آمده است: چون انسان دارای تن و روان است، پس باید از نیروهای تن و روان خود پیوسته نگاهداری کند، چه اگر نیروی روان، کاهش پذیرد، تن، سست گردد و هر گاه نیروی تن، کم شود، روان، ناتوان بماند. پس کوشش باید کرد که هر دو نیرومند و توانا باشد.

«امشاسپندان»، شش فروزه اهورامزدا بوده که آدمی هر دم برای تکامل و رسیدن به آفریدگار باید آنها را گرامی بدارد و با آن بتوانند گیتی یا جهان مادی را سپری و به جهان مینوی برسند. چم (معنی) امشاسپندان، پاکان و سود رسانان جاودان است. شش امشاسپندان که هر کدام به گونه‌ای با تن و روان، گیتی و مینو در پیوند می باشند، به شرح زیر است:

۱- بهمن به‌ چم نیک اندیشی

۲- اردیبهشت به ‌چم بهترین راستی و پاکی‌ها

۳- شهریور که سومین گام بالندگی روان است به ‌چم هماهنگی می‌باشد

۴- سپندارمزد به ‌چم مهر و عشق

۵- خورداد به ‌چم رسایی و بالندگی و درستی تن و روان

۶- امرداد به ‌چم جاودانگی

در «اندرز گواه گیران» زرتشتیان آمده است: «داد و آیین اردیبهشت امشاسپند، راستی و پاکی است. درون و برون خود را پیوسته پاک نگهدارید. از کژی و ناپاکی پرهیختاربید. اشویی ستایید و به داد اشا راه پویید، چه که راه در جهان یکی است و آن اشویی است. به منش، نیک منید. به گوشن، نیک گویید و به کنشن، نیک ورزید. با همدیگر، یکدل و یک زبان بید. از دروغ وسوگند جادویی، گریزان بید. آتش که اندر گیتی، مهر و اشویی را نماینده است گرامی دارید و به نسا و پلشتی میالایید.»

جهان تن- واژه‌هایی که به جهان تن برگردانده شده‌اند، در اوستا «گئوش تَشن» است که به ‌چم جهان گیتی هم آمده است.

واژه‌ «گئوش تَشن»، سه بخش است:

۱- «گئو» از ریشه «گی» به‌ چم جان و جهان و زندگی است و با واژه های جریان، کیهان و گیتی که همه از یک ریشه‌اند، بستگی دارد.

۲- «ش» به نشانه افزایش واژه گئو به واژه تشن می باشد

۳- واژه «تشن» است که به‌ چم تراشیدن و ساختن و درست کردن و به پیکر در آوردن است و در «گاتها» به ‌چم تن می‌باشد. واژه‌ی «گئوش تشن»، جهان تن یا جهان آفرینش و یا گیتی و جای زندگی است و در برابر جهان روان یا جهان مینوی می‌باشد و به جای عالم جسمانی در زبان تازی است.

 

«گئوش تشن» پایه برنامه زندگی می‌باشد که از دو راه، برنامه زندگی را به ما نشان می دهد:

۱- از راه بهداشت و تندرستی

۲- از راه آبادی جهان و نیکونگاه داشتن زمین و بهره مند شدن از بخشایش (نعمت های) آن

 

برنامه تندرستی این است که آدمی از راه کار کردن و بهداشت و ورزش و پاکی و پاکیزگی، اندام خود را نیکو نگاه دارد و بکوشد تا همیشه تندرست باشند و زیاد زندگی کند. پیکر زیبا و رسا، در اوستا بسیار ستوده شده و پسندیده می باشد و مردم هم از آن، خوششان می آید.

بنابر برنامه آبادی جهان، آمده است که آدم همیشه در کار و کوشش باشد و زمین را آباد سازد و راهی پیش گیرد که ارزش داشته باشد و به مردم سود برساند و کاری کند که آبرومندانه زندگی را به سر برد و نام نیک از خود به جای گذارد.

زندگی این جهانی که پرورشگاه آدمی و دیگر آفریدگان است، بسیار ارزش دارد و در بخش‌های گوناگون اوستا، زیاد ستوده شده است. آدمی نباید از این جهان، چشم پوشی کند و در اندیشه پیشرفت و سربلندی نباشد. بدین سان در هات یکم گاتها به انسان یادآوری شده است که هر زرتشتی باید ارزش بدن خود را بداند و آن را خوب نگاهداری کرده و همچنین ارزش این جهان و این زمین را که پرورشگاه و جای خانه و زندگی اوست، بداند و در اندیشه آباد کردن آن باشد تا هم خود از آن بهره‌مند شود و هم برای آیندگان و فرزندان کشور، سرزمین آباد و خوش و خرم بگذارد و با این روش، روی زمین بهشت برین شود و آیندگان، از نتیجه شایستگی و کار و کوشش گذشتگان خود، در آسایش باشند.

«جهان روان» که در اوستا «گئوش اوروان» نام گرفته است و نمودار جهان روان یا جهان مینوی است. اینجا پایه یافتن فرهنگ و دانش است. پایه آشنایی یافتن با نیروهای درونی است که جهان تن را می‌جنباند و به کار و کوشش، وا می‌دارد. انسان هنگامی که کار می‌کند از جهان تن پیروی می‌کند. او همچنین باید در جهان مینویی که جهان روان و وجدان است، گام بگذارد و نیروی درونی خود را نیز که نگهبان تن است، پرورش دهد. چه که این دو جهان تن و روان، با هم بستگی دارند و یکی از آن‌هایی دیگری سود ندهد و آدم را به پایه پیروزی و آرامش دل و جان نرساند.

انسان تنها از راه جهان تن و مال و دارایی نمی‌تواند، آسودگی به ‌دست آورد، بلکه به جهان مینوی هم نیازمند است.

اگر کسی در جهان به خوبی پیشرفت کند، مال زیاد به‌دست آورد و در کاخ باشکوهی یا در میان باغ زیبایی به سر برد و شب و روز، بخورد و بیاشامد و بخوابد، از این زندگی خشنود نمی‌شود و آرامش دل به دست نمی‌آورد زیرا به دوست خوب نیازمند است. به شنیدن گفتار نیک نیازمند است. دلش می‌خواهد بگوید و بشنود و دلش می خواهد چهره‌های زیبا را ببیند و آهنگ و آواز خوب بشنود، اینها همه جهان روان است، جهان مینوی است.

هنگامی که به تن آدم، آسیب می‌رسد یا بیماری در خود می‌بینید، افسرده و اندوهگین می‌شود و اگر دیگری را در رنج و سختی ببیند باز هم افسرده می‌شود. این افسردگی از رنج دیگران، واکنش یک نیروی مینوی درونی است که آن را جهان روان گویند.

و این همان است که آدمی را به هنگام انجام کار خوب، خرسند و به هنگام انجام کار ناروا، آشفته می‌سازد و در اندیشه و اندوه به‌ سر می‌برد و همگی این واکنش‌ها در پیوند با جهان روان است.

«گئوش اوروان» هم مانند «گوش تشن» از سه بخش تشکیل یافته است: «اوروان» یا «ئورون» به ‌چم روان و «گئوش» که در بالا آمد.

دلیل بر هم بستگی و وابستگی« گئوش تشن» و «گئوش اوروان»، چنان ‌که در فروردین رشت آمده است (بخش ۱۵۲): «زرتشت را سرور جهان تنی (جسمانی) و بزرگ جهان مینوی (روحانی) می‌خواند و او را آموزگار این دو پایه می شناسد.»

همچنین در آغاز «اوستای کشتی» که برای بازگشت از گناهان است چنین آمده است: «هومت و هوخت و هورشت – منشنی و گوشنی و کنشنی و تنی و روانی – گیتی و مینو اَژِش همه گونه و ناهی، اَواخش و پشیمان و په‌پتت هم»

بر این پایه در آیین «سدره و کشتی» به ما می‌نماید که برای همیشه هر گاه که هر کس، سدره را در تن و کشتی را در کمر خود احساس می‌کند، آموزش‌ها و سرودهای گفته شده در هنگام پوشیدن سدره و بستن کشتی که در ضمیر ناخودآگاهش جای‌گیر شده، در ذهن و روانش زنده می‌شود و او را خود به خود به انجام کارنیک و پرهیز از کار بد وا می‌دارد، از این رو از این آیین به عنوان یکی از با ارزش‌ترین آیین‌های زرتشتی، یاد می‌شود و در واقع پیمانی است که آدمی با خدای خودش بسته که پیوسته در در راه راستی و پاکی و پارسایی بوده است و هرگز راه دروغ و کژاندیشی و کژ گفتاری نرود.

از دیگر بایسته‌های کیش زرتشتی که به ارزشمندی نقش تن و روان در آن پی ‌می بریم، درباره سن زناشویی که با بلوغ تن و اندیشه و روان همراه است، که در پسران ۱۸ سالگی و در دختران ۱۵ سالگی بوده و نشان دهنده‌ همراهی و اهمیت تن و روان است.

سرود «اَشِم وُهو» که هم پاکی تن را در بر دارد و هم پاکی روان را. هر زرتشتی باید در پاکی تن خود بکوشد، از آلودگی‌ها بپرهیزد و هنگام آلوده شدن، خود را با آب پاک بشوید. در آیین زرتشتی باید با آب پاک، شستشو کرد و با آبی که رنگ و بو و مزه آن بر نگشته و به چیزی آلوده نباشد.

در مورد خوراک خوردن، زرتشیان باید پیش از خوراک خوردن و پس از خوردن، دست و روی و دهان خود را خوب بشویند که همه این‌ها نشان دهنده ارزشمندی تن پاک و در نتیجه روان سالم است و نشان از گذراندن درست زندگی گیتایی و راه نهادن با سطح تکاملی بالا و به جهان مینوی است.

به اشتراک بگذارید...