[1] میان رودان خاستگاه یکی از کهنترین و دیرینه ترین تمدنهای جهان میباشد که امروزه مورد توجه بسیاری از باستانشناسان است. میانرودان سرزمین کهنسالی، میان دو رود دجله و فرات است که شمال آنرا «آشور» و جنوب آنرا «بابِل» نامند. برخی از جنبههای تمدن این منطقه در «تورات» بهخوبی آورده شده که شُکوه «نینوا» و «بابل»، سِرشت خونآشام جنگجویان آشوری، توانمندی جادویی پیشگویان بابلی، ثروتمندی و نیرومندی تاجران «اَکِدی» و شیوهی زندگی پُرزرق و برق و شهوانی آنها میباشد. از شخصیتهایی، چون «حمورابی، «نبوکدنصر»، «تیگلات ـ پیسلتر»، «آشور بانیپال» و «سناخریب» بهعنوان افرادی نیرومند یاد شده است. نقوش برجسته موجود در موزه لوور پاریس و بریتانیا از بزرگی و شکوه تمدن آنها سخن میگوید.
آغاز دانش و دریافت ما از تمدنهایی چون ایران باستان و میانرودان درپیوند با تلاش اروپاییان است که با رمزگشایی از نشانهها و واژگان بهدست آمده و همچنین نسخهبرداری و بازخوانی چندین و چندباره نوشتهها، توانستند خط میخی را بخوانند. نخستین کسی که ترجمهی پذیرفتنی از یک سنگنبشتهی فارسی باستان ارایه کرد، یک انگلیسی بهنام «هنری کرسویک راولینسون» بود. که در سال ۱۸۳۸ این یافتهی خود را در نوشتاری در انجمن آسیایی سلطنتی لندن ارایه کرد.
میانرودان نهتنها از دید استورهشناسی ارزش دارد بلکه از دید جنبههای دینی نیز درخور توجه است. بهگونهای که همین جنبههای دینی که بیشتر برپایه استورهی خدای «گیلگمش» است، شوند(:باعث) جذب دانشمندان الهیات اروپایی شده است. داستان علاقمندی همهگیر، به ترجمه درست سنگنبشتههای بینالنهرین باز میگردد و نشان میدهد که کتاب تورات(عهد عتیق)، کهنترین کتاب جهان نیست، بلکه پیش از آن و در دورههایی بسیار قدیمیتر هم آثار نوشته شدهای وجود داشته است. در سدهی نوزدهم، مساله اصالت کتاب تورات مطرح شد که ناشی از پیوند آن با نوشتههای بینالنهرینی است.
[2] بزرگی و شکوه تمدن میانرودان تنها در سنگنبشتههای شاعرانه، تخیلی خردمندان آن سرزمین کهن خلاصه نمیشود، بلکه در تجسم خلاق و بینظیرِ، اشیا و ابزار کاربردی، و بیشتر از آن درپیوند با اشیای تزیینی و تشریفاتی و هنرمندان گمنام آن تمدن چندین هزار ساله است نیز، دیده میشود. نقشبرجستههایی از جنس مس، مفرغ، برنز و سنگ و همچنین سفالینههایی که دیرینگی آنها به ۷ هزار سال پیش از میلاد باز میگردد، همه سرچشمه از همان تجسم خلاق است. در این میان تنها کافی است اشارهای به مُهرهای استوانهای بکنیم که از دید مجسمهسازان امروزی هم، نمونههایی ویژه و جالب توجه هستند. این مُهرههای کوچک که بهاندازه یکی دو بند انگشت هستند، روایت کننده آیینها و الهههای مردم روزگار باستان است. شمار زیادی از این مهرههای سنگی در موزههای لوور، بریتانیا و ایران باستان نگهداری میشوند. شاید شمار بیشتر از آنها هم اکنون در زیر خروارها خاک، در عراق قرار داشته باشند.
درواقع بیشتر آگاهیهایی که از تمدن میانرودان بهدست ما رسیده، از کشف کتابخانههای سلطنتی در شهر نینوا بوده است که برخی از آنها در بهترین شرایط نگاهداری شدهاند. اما نینوا، تنها یکی از جاهای ارزشمند تاریخی میانرودان است که در آن کتابخانهها و بایگانیهای بسیاری نگهداری میشود. دستکم در هر کجای میانرودان هم اگر کاوشی انجام بگیرد، میتوان چند سنگنبشته پیدا کرد که در آن آگاهیهایی دربارهی شمار دامها و فهرست خانوارها وجود دارد. آماده کردن مجموعههایی از سنگنبشتهها، کاری بود که در روزگاران باستان انجام میگرفته است و ماندههای آن در «آشور» و «حَران» در شمال عراق و بابل، «اور»، «نیپپور»، «اوروک» و «بورسیپ» در جنوب عراق بهدست آمده است.
با این وجود، هنوز ناگفتههای زیادی در مورد تمدن میانرودان و تاثیر آن بر هنر ایرانی، مانده است. بهگونهایکه یافتههای باستانشناسی نشان میدهد، سرچشمه بسیاری از هنرها و استورههای یونانیان و کشورهای سامی همان استورههای بینالنهرینی است. این موضوع به بحث ما شعاعی جهانی میبخشد. شعاعی که خود از پرتوهای کوچکی بهوجود آمده است.
یارینامه:
۱- استورههای بینالنهرینی نوشته هزیتا مک کال ترجمه عباس مخبر
۲- روزنامه ایران مورخه دوشنبه ۲۵/۱/۸۲