نشانههای درونی و بیرونی بهدینان(زرتشتیان)
برابر یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، هر کس پس از شناخت دین، به طور رسمی پیروی خود را از آن دین را برابر با آیینی ویژه به آگاهی دیگران میرساند. زرتشتیان نیز بایستی فرزندان خود را چه پسر و چه دختر(بر پایهی سنت بین ۷ تا ۱۵سالگی) با بر گزاری «آیین سدرهپوشی»* در جرگه زرتشتیان وارد نمایند.
پذیرش دین در فرهنگ ایرانی، به ویژه در گفتار پیامبر اشوزرتشت اختیاری و بر دوش هر فرد است، و لازمهی گزینش نیک از بد را خرد خود فرد دانسته است:
«ای مردم بیایید بهترین گفتار را به گوش هوش بشنوید و با اندیشهی روشن در آن بنگرید و پیش از آن که فرصت از دست برود، هر مرد و زن باید به شخصه میان راه درست(مزداپرستی) یا نادرست(دیوپرستی) یکی را برگزیند، بشود که به یاری مزدا اهورا در گزینش راه درست کامیاب شوید» (گاتها – یسنای۳۰ – بند ۲)
پس هر کودک، به یاری پدر، مادر و آموزگار خویش تا پیش از گزینش دین خود، با دانش دین آشنا شود و بتواند نیکوبد را تمیز داده و توان گسترش آن را بیابد. آنگاه روزی فرا میرسد که برپایهی سنت کهن ایرانیان زرتشتی، بایستی آزمون بدهد و هر نوجوانی که پیروز شود، شایسته پذیرش «دین بهی» و «سدره پوشی» است. اکنون این آزمون با خواندن «اَشَم وُهو» و «یَتااَهو» و چند اوستای بایسته مانند «سُروشواژ» و «کُشتی بستن» انجام میشود.
نشانههایی که یک نفر بهدین(زرتشتی، مزدا پرست) را از دیگران ویژه و جدا میکند دو چیز است: ۱- نشانهی درونی ۲- نشانهی برونی.
نشانهی درونی که همان باور قلبی و ایمان به اندیشه، گفتار و کردارنیک است که پایهی آموزههای اشوزرتشت است و یک زرتشتی باورمند باید، وجود خود را با این سه ویژگی آراسته کند. به سخنی دیگر، یک زرتشتی راستین، کسی است که راستی و درستی را در اندیشه، گفتار و کردار خود بهکار برد. گرد کردارهای بد و ناروا نگردد، دهان خود را به گفتار بد، یاوه، دروغ، دشنام، واژگان آزار دهنده و غیبت آلوده نکند و اندیشههای پلید، زیانآور و ویرانگر را از خود دور کند. چنانکه در گاتها – یسنای ۳۰ – بند ۳ این گونه آمده است:
«آن دو نیروی همزادی که در آغاز در اندیشهی آدمی پدیدار شدند، یکی “سپنتامینو” یعنی نیکی در اندیشه، گفتار و کردار و دیگری “انگره مینو” یعنی بدی در اندیشه، گفتار و کردار است. از میان این دو، دانا نیکی را برمیگزیند و نادان بدی را.»
و در یسنای دهم فرگرد ۱۶ سروده شده:
«از برای پنج چیز هستم / از برای پنج چیز نیستم
از برای اندیشه نیک هستم/ از باری اندیشه بد نیستم
از برای گفتار نیک هستم/ از برای گفتار بد نیستم
از برای کردار نیک هستم / از برای کردار بد نیستم
ار برای فرمانبرداری هستم / از برای نا فرمانی نیستم
از برای راستی هستم / از برای دروغ نیستم.»
«عارف قزوینی» در اینباره اینگونه سروده است:
«به چشم عقل آن دین را فروغ است / که خودبینان کن دیو دروغ است
چو دین کز دارش و گفتار و پندار / نکوشد، بهتر از آن دین مپندار»
اما نشان برونی که همان «سدره»ی سپید و کمربند «کُشتی» است، به همان اندازهی نشان درونی ارزشمند است و هر فرد زرتشتی باید هر دو نشان را به همراه داشته باشد.
«سدره» Sedreh پیراهنی است گشاد با آستین کوتاه بدون یقه، که از پارچه سفید درست شده که زرتشتی آن را به عنوان نخستین پوشش در زیر لباسهای دیگر بر تن دارد. این پیراهن دارای ۹ درز است که بخشهای پیراهن را به هم متصل میکند.
الف) دو درز پهلو (جای بههم پیوستن قطعه بزرگ جلو و پشت) نشانهی یگانگی میان نیاکان و فرزندان است.
ب) دو درز آستین که آن را به پیراهن وصل میکند، نشانهی کار و کوششی است که باید با دو دست انجام شود.
پ) گریبان سدره چاکی دارد که، تا سینه رسیده و در بخش پایانی آن کیسهی کوچکی بهنام «کیسهی کِرفه» (کارنیک) قرار دارد. که به باور زرتشتیان گنجینهی اندیشه، گفتار و کردارنیک است و در پشت هم کیسهای بهنام «کیسهی گُرده» قرار دارد که نشانهی کارهایی است که بر دوش آدمی قرار دارد. دو درز این دو کیسه را به پیراهن متصل میسازد.
ت) دو درز کوچک در پایین جامه قرار دارد که دامنهی پیراهن را به دو بخش اصلی جلو و پشت متصل میکنند و نشانهی همبستگی کهتران و ضعیفان با برتران است و هر کس باید به یاد ضعیفان و زیردستان خود باشد.
ث) یک درز که گرداگرد پایین جامه است و نشانه بازگشت به سرچشمهی هستی یعنی اهورامزدا است.
واژهی اوستایی سدره «وُهومَنه وَستره» Vohumana vastra یا «جامهی نیکاندیشی» است و در کتابهای پهلوی واژهی «شَپیک» Shapik بهجای سدره بهکار رفته است. جنس پارچه امروزه از «مَلمَل» سفید است اما در روزگار باستان از پشم، پنبه و حتا گاهی از ابریشم فراهم میشده است.
«سدره» جامهی ستایش و پیروی از اهورامزدا و به مانند زره و جوشنی است که انسان را از بدیها و ناراستیهای درونی، برونی و فروزههای ناشایست نگاهبان است و سفیدی آن یادآور پاکی و بیآلایشی است که شایستهی زرتشتیان راستین است.
«کشتی» Koshti بندی است باریک و بلند که از ۷۲ نخ از پشم گوسفند تشکیل شده است، که هنگام بافتن به شش دسته ۱۲ نخی بخش و بافته شده و در دو سر این شش دسته به کمک گرههایی به سه منگوله تبدیل میشوند. (نشانه اندیشه، گفتار و کردارنیک). شمارهی ۷۲ نماینده ۷۲ هات یسنا(کتاب سپند زرتشتیان، اوستا نام دارد و دارای پنج بخش یسنا “سرودهای اشوزرتشت تنها گاتها است که بخشی از یسناست”، یشتها، وندیداد، ویسپرد و خردهاوستا است.) شش دسته نمادی از شش امشاسپندان(یا به گفتهی برخی شش چَهرهی گاهنبار)و ۱۲ نخ در هر دسته نشانه ۱۲ ماه سال است.
واژهی «کُشتی» در شاهنامه بسیار آمده است:
«سر نامداران ایران سپاه / گرانمایه فرزند لهراسب شاه
که گشتاسب خوانند ایرانیان / ببستش یکی کشتی او بر میان»
و
«سران بزرگ از همه کشوران / پزشکان دانا و کُند آوران
همه سوی شاه زمین آمدند / ببستند کشتی به دین آمدند»
واژهی اوستایی که برای کشتی در اوستا آمده «ائویا انگهن» Aevya Anghen است.
«کُشتی» را در روزگار باستان از پشم گوسفند، موی بز، شتر و یا از پنبه میبا فتهاند، اما اکنون همهی کشتیها از پشم گوسفند درست میشود. «کشتی» بند همبستگی و پیروی از اهورامزدا است که هر خویشکاری هر فرد زرتشتی است که، آنرا در هر حال(جز هنگام آب تنی و هنگامی که زنی دَشتان باشد) به تن داشته و بر روی سدره ببندد.
کتابهای پهلوی بدون سدره و کشتی بودن را برای فرد سدرهپوش شده گناه بزرگ میدانند و واژهی بهکاررفته برای این کسان «وشَد دَوَرِشنی» Vashad Davareshni یعنی گشاد راهرفتن، گشاده میانبودن و زندگی بدون سدره کشتی است.
*گاهی آن را «نوزوتی» هم میخوانند اما این واژه برگرفته از از «نوجوت» پارسیان است. که «جوت»، «زوت»، «زوت» یا «زود» نام موبدی است که در برگزاری آیینها دینی، موبد اصلی است و هر آن کس که به تازگی «زوت» شده را «نوزوت» و آیین آن را «نوزوتی» گویند.
یاری نامه:
۱- آذرگشسب، اردشیر، آیین سدره پوشی.
۲- مهر، فرهنگ، دیدی نو از دینی کهن.
بازدید نوشته: 6,643 بار
درود بر شما
میشه راجع به نماز زرتشتی ها و احکام واجب دیگه ای که دارن بیشتر توضیح بدید
مطالب عالین منو کل شبانه روز بای اینترنت میشونن فقط در مورد احکام و نماز زرتشتیها بنویسید
بسیاراموزنده وسپاس گذارم از زحماتتان