- یتااهو – تارنمای فرهنگی زرتشتیان ایران - https://www.yataahoo.com -

باور اشوزرتشت به «جهان واپسین» و «عاقبت جهان» چیست؟

اشوزرتشت مهراسپنتمان [1] به انگیزه‌ی سالگرد درگذشت اشوزرتشت در پنج دی‌ماه(روز خور از ماه دی)

بر روان و فروهر اشوزرتشت مهراسپنتمان درود باد.

بر روان وفروهر همه پاکان و راستان هفت‌کشور زمین درود باد.

موبد اردشیر خورشیدیان: برای درک این بخش از جهان‌بینی نیز، دانستن چند اصل از باور اشوزرتشت لازم است:

– جهان از دو بخش«گیتایی» و«مینوی» درست شده است «براساس تاریخ نوشته شده بشر، نخستین پیامبری که از «جهان مینوی» سخن به میان آورده، اشوزرتشت است».

جهان گیتایی(ماده وانرژی) جرم، حجم، جاذبه و بارالکتریکی دارد وفضا را اشغال می‏‌کند و بُعد وحجم دارد و پی‌درپی درحرکت است وانرژی دارد و… بخش مینوی جهان شامل فضا، خودِحرکت، نیروی جاذبه و دافعه و… می‌باشد. این بخش ازطبیعت، بُعد و حجم ندارد وهمیشه ثابت است وحرکت نمی‌کند.

– برهردوبخش گیتایی ومینوی جهان، قوانین دقیق و همیشگی(اشا) حاکم است و هیچ بخشی از جهان دیمی رفتار نمی‌کند. و در دل همه ذرات طبیعت، بزرگی ودانایی یا به‏ گفته اشوزرتشت، فروهر(ذره‏ای از اهورامزد بوده و نیروی پیش برنده است) وجود دارد.

– «زندگی» و«نازندگی»(نازندگی، یعنی زندگی که ما جزییاتش را نمی‏‌دانیم) وجود دارد و «مرگ» به مفهوم «نیستی»، حقیقت ندارد. بنابر آموزش‏های اشوزرتشت، مرگ؛ شکل دیگری از زندگی است و واقعیت است؛ ولی حقیقت ندارد.

– زرتشتی باید به‏‌گونه‌ای زندگی کند که هم گیتی و هم مینو را داشته باشد. دراوستای روزانه می‏‌خوانیم «تنی و روانی، گیتی و مینو، گیتی‌مان باد به‌کامه تن، مینویمان باد به‌کامه روان». با کار و کوشش و فعالیت‌های فیزیکی در بهبود اقتصاد خود و خانواده بکوشد و از لذت‌های دنیوی و شادی روزگار درحد متعادل بهره‏مند شود و با انجام اندیشه و گفتار و کردارنیک، گذشت و خیرات و دیگر کارهای نیک و مینوی (معنوی) درحد توان تلاش کند که جهان مینوی را نیز برای خود بسازد.

– در فرهنگ زرتشتی هیچ بخش غریزی ما شیطانی نیست و برآورده شدن غرایز به‌‏صورتی معقول و درست، اساس دین ماست. همه غریزه‏‌های ما برای زندگی لازم است. به‌‏شرطی که به‏‌صورتی منطقی ودرست از آنها بهره گیریم و همیشه وجدان یا «اخلاق» را درنظرداشته باشیم.

در دین زرتشتی، به آن دسته از غریزه‌‏های طبیعی که به‌‏صورتی بسیار افراطی از آن استفاده شود(دیو) می‏‌گویند. و چکیده دین ما زندگی کردن بر پایه‌ی فرهنگ مزداپرستی و مبارزه با فرهنگ دیوپرستی است. دیوِدروغ، دیوِآز، دیوِکین، دیوِخشم و…. در گاتها و بخش‏‌های گوناگون اوستا نکوهش شده‌است و از زرتشتیان خواسته شده تا در زندگی با این دیوها مبارزه کنند.

– برای بنانهادن زندگانی اشویی، «بهداشت روان» همان‌اندازه مهم است که، «بهداشت تن» اهمیت دارد و آموزش ‏و پرورش روان(اندیشیدن و ساختن شخصیت مَنِ خویش) همان‌قدر مهم است که آموزش و پرورش جسم(ورزش‌های مناسب).

– بشر پس از مرگ از بین نمی‏رود، بلکه به دنیایی می‏رود که «جهان مینو» نامیده می‌شود و مینوی می‌‏شود.

– بنا به باور زرتشتیان، پس از مرگ، روح و فروهر هر دو باقی می‌مانند، روح مسول است و باید پاسخگو باشد ولی فروهر که ذره‌ای از ذات پاک اهورامزدا است، که در جسم ما به‏‌ ودیعه نهاده شده بوده‌است، به اصل خویش بازمی‌گردد.

– انسان بایستی قوانینِ حاکم بر طبیعت(اشا) را بشناسد و خود را به‏‌وسیله پیروی از راستی و منش‌نیک با آن همآهنگ نماید. که همیشه سربلند باشد و با افتخار زندگی نماید و به اصطلاح «عاقبت به خیر» شود.

– در باور زرتشتیان در مرگ هیچ‌کس نبایستی گریست. تنها باید «حرمت» را نگاهداشت و مراسم مذهبی را به‏خوبی بجا آورد.

– برای نخستین بار اشوزرتشت از «بهشت»(بهترین جایی که در خیال می‏‌گنجد) و «دوزخ» یعنی(خانه دروغ)، سخن به میان می‏‌آورد.

باور اشوزرتشت این است که، خداوند به انسان، «وجدان و خرد» و قدرت اراده و اختیار بخشیده تا بر سرنوشت خود حاکم بوده و شخصیت خود را بسازد و چون انسان، می‌تواند با پیروی از اشویی، «سپنته‌‌من» گشته و «اشون» شود و یا با پیروی از «دروغ»، «انگره‌‏من» شده و «درگوند» شود و موجودی «مسول» است و بایستی «پادافره» کارهای خود را دریافت کند.

– روان انسان تا سه روز در اطراف تنِ «دَرگذشته» می‏‌ماند و صبح چهارم آن‌را ترک می‌نماید. برای رسیدن به عالم بالا یا جهان مینوی، لازم است که از پلی به نام «چینه‌‏ود» (صراط) بگذرد.

صحنه‌‏ای بسیار جالب و امروزی از «دادگاه در اوستا» در جریان است، روان در سرپل‌چینود، کارهایش سنجیده می‏‌شود، فرشته «مهر» داور است و ترازو(میزان) در دست دارد و فرشته «سروش» نقش «مدعی العموم» یا «دادستان» را بازی می‌کند و گناهان فرد در گذشته را برمی‏‌شمارد درکفه‌ای می‏‌گذارد. فرشته «رشن» نقش وکیل مدافع را دارد و علل و اسباب کارهایی را که سروش گناه می‏‌داند را برمی‌‏شمارد و کارهای نیک او را در کفه دیگر ترازو می‏‌گذارد و از روح درگذشته دفاع می‌کند. فرشته «رشن» هم اغلب پادرمیانی می‌کند که تا آنجا که ممکن است بار گناهان در گذشته را کم کند.(جالب است بدانید که: دادگاه‌های روزگار ساسانیان نیز این چنین اداره می‌شده است وهنگام محاکمه متهمین از مردم خواسته‌ می‏‌شده است که هر کس کارهای نیکی از متهم دیده است را به‌‏دادگاه ارایه دهد تا درست داوری شود. و از حدود پنجاه سال پیش در جهان چنین قانون شد که هیچ متهمی‌را نمی‌توان بدون داشتن وکیل مدافع داوری نمود.)

– بخشش در دین زرتشی نیست. هر کس همان می‏‌دَروَد که می‏‌کارد، و تنها با کارنیک می‌توان کارهای‌بد را از بین برد و پوشانید. هر گناهی، پادافرهی دارد، مشخص و دقیق(برپایه‌ی قانون اشای مینوی).

به اشتراک بگذارید...