فرزانه دستور ملافیروز
دستور ملافیروز پور دستور کاوس پور رستم از سرایندگان، نویسندگان، دانشمندان و عارفان پارسی و موبد موبدان گروه قدیمیان هند است. نیای او به روستای «سهرورد» ایران میرسد و نیاکانش نزدیک سال ۶۴۷ خورشیدی به هندوستان مهاجرت نمودند. در اوستا، پهلوی، فارسی، عربی، ترکی و گجراتی استاد بوده و از علم نجوم بهره کافی داشت.
بین پارسیان، ادیبان و دانشمندان هندوستان و اروپا شهرتی بهسزا داشت. خاورشناس نامی استاد «رهاتسک» دربارهی او میگوید: «ملافیروز درحالیکه زبان هندی را فراموش کرده بود و در فقر و تنگدستی بهسر میبرد، وارد بمبئی شد و چون درگذشت از دانشمندان نامور و عالیمقام بود و همگی از فوت او تاسف میخوردند»
فرزانه ملافیروز در سال ۱۱۳۷ خورشیدی در روستای «بروچ» زاده شد، چون به هشت سالگی رسید بههمراه خانوادهاش به شهر «سورت» که بهواسطه بازرگانی موقعیت مهمی داشت، سفر کرد.
دو سال بعد بههمراه پدرش ملاکاوس به ایران رهسپار شد و سه سال در یزد نزد موبد موبدان، دستور مرزبان پور دستور هوشنگ به آموختن دانشهای مذهبی، زند، پهلوی، اوستا و فارسی پرداخت. در نخستین سالهای کودکی نام او پشوتن بود و در روز دین و ماه اردیبهشت قدیمی سال ۱۱۵۱ خورشیدی در خانهی بهدین اردشیر پور بهرام در خرمشاه یزد و در حضور دستوران و موبدان یزد نوزاد و مراتب موبدی را به پایان رسانید.
ملافیروز پس از پایان دوره آموزشهای اوستایی در یزد به همراه پدر به اصفهان رهسپار شد و سه سال در محضر درس دانشمندان آنجا به آموختن نجوم، منطق، فلسفه، حکمت، الهیات، و صرف و نحو پرداخت. چنانکه در سفرنامه خود گوید:
سه سال اندر صفاهان شاد بودیم / ز هر اندیشه آزاد بودیم
بسی دیدیم از ارباب دانش / ز اهل علم و فضل و دید و بینش
بسی اشراف دیدیم و بزرگان / بسی ارباب حال و اهل عرفان
هنگامیکه ملاکاوس بنا به دعوت شاهنشاه ایران، کریمخان زند، به شیراز رهسپار و مهمان شهریاری شد، ملافیروز نیز به همراه پدر مدت سه سالونیم در آن شهر به آموختن علم و دانش پرداخت و از هر گوشه توشهای اندوخت. در پایتخت ایران بسیار خوش و خرم و در میان دانشمندان میزیست. چون پدرش زمزمه حرکت به هندوستان را آغاز کرد، پریشان شد و دل از میهن باستانی خویش برنمیداشت. در سفرنامه میگوید:
سه سالونیم در شیراز بودیم / به آرام و بهعیش و ناز بودیم
به یادم آمدی از هند گر نام / به من میگشت تلخ آن عیش و آرام
که بایستی از اینجا کرد دوری / میان جاهلان کردی صبوری
ز اهل عقل و دانش دور بودن / وز آن مردهدلان رنجور بودن
از آن بیدانشان زنهار زنهار / مرا بهتر از ایشان محبت نار
آری پارسیانی که امروز به دانش و هنر آراسته و در فرهنگ باستانی شهره آفاق هستند، در آن روزگار از زمره کمدانشان بهشمار میآمدند و زرتشتیان ایران نسبت به آنها سمت استادی داشتند.
ملافیروز پس از ۴۵ روز مسافرت سخت، بههمراه پدر وارد بغداد شد و میهمان حسن پاشا، فرماندار شهر بود. در آنجا به آموختن السنه ترکی و عربی کوشش نمود و بر هر دو زبان چیرهشد.
ملافیروز پس از ۳ سال زندگی در بغداد و گردش در کرکوک و موصل از راه بصره در سال ۱۱۵۹ خورشیدی وارد بندر سورت و سپس بمبئی شد و در آنجا به آموزش بهدینان مشغول شد.
نوشتههای ملافیروز از این قرار است:
۱- مختصر رد جواز، جواب کتاب خروه اویژه – به زبان گجراتی و در موضوع کبیسه و تقویم و پاسخ اعتراضات دستوران تقویم شاهی است که در سال ۱۲۰۸ خورشیدی نوشته شده است.
۲- دین خرد – منظومهای است فارسی که در سال ۱۱۶۵ خورشیدی نوشته شده و از آیینهای دینی زرتشتیان سخن دارد و شامل ۷۸ پرسشی است که پارسیان هند از موبدان ایران نموده و پاسخی که سران زرتشتی ایران به آن دادهاند. این رساله به چاپ نرسیده است و در بنگاه خاورشناسی کاما در بمبئی نگهداری میشود.
۳- سفرنامه – منظومهای است فارسی شامل شرح مسافرت ملافیروز و پدرش ملاکاوس هنگام حرکت از سورت تا بازگشت و ورود به هندوستان که در سال ۱۱۶۳ خورشیدی سروده شده است. این رساله به چاپ نرسیده و در بنگاه خاورشناسی کاما در بمبئی نگهداری میشود.
۴- رساله استشهاد – شامل پرسش و پاسخهایی است دربارهی گاهشمار زرتشتیان که از محضر علمای اصفهان گردآوری شده است. این رساله در سال ۱۲۰۸ خورشیدی در بمبئی چاپ شده است.
۵- ادله قویه بر عدم جواز کبیسه در شریعت زرتشتیه – این رساله در موضوع گاهشمار قدیمی است و در سال ۱۸۳۸ خورشیدی به چاپ رسیده است.
۶- پندنامه – منظومهای است به فارسی در مورد اخلاق که در روز سروش و بهمن ماه ۱۱۵۰ یزدگردی (۱۱۶۰خورشیدی) در بمبئی به پایان رسانیده، و در پایان کتاب میسراید:
به تائید یزدان به روز سروش / مه بهمن ای مرد با رای و هوش
سنه بد به شاهان جهان یزدگرد / هزاروصدوپنجاه ای نیک مرد
ز هجری هزاروصدوپنج بود / نود نیز بر وی بباید فزود
بیوم الخمیس و زشعبان چهار / گذشته بد ای مرد با هوشیار
که این نظم نیکو به پایان رسید / ز بستان طبعم گلی بشکفید
این کتاب نخستین بار در سال ۱۲۵۲ خورشیدی در بمبئی چاپ شده است.
۷- دساتیر – که ملافیروز آن را در روزگار خود به جهانیان شناساند و نخستین بار با ترجمه انگلیسی ارسکین و نوشتن فرهنگ لغاتش در سال ۱۱۹۷ خورشیدی در دو جلسه چاپ کرد.
۸- جارخبامه در سه جلد – شامل چهلهزار بیت است که به خواهش جوناتن دنکن، استاندار بمبئی سروده شده است و مندرجات آن شرح فتوحات انگلیسیها در هندوستان در بین سالهای ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۷ میلادی (۱۱۸۶ تا ۱۱۹۶ خورشیدی) است که ملافیروز آن را تا سن هفتاد سالگی به پایان رسانید. این کتاب در سال ۱۲۱۶ خورشیدی توسط برادرزادهاش ملارستم پور کیقباد به چاپ رسید.
۹- همچنین ملافیروز دارای غزلیات و نامههای منظوم بسیاری است که در بنگاه خاورشناسی کاما نگهداری میشود.
فرزانه ملافیروز در ۱۷شهریور ۱۲۱۰خورشیدی در سن ۷۳سالگی، گیتی را بدرود گفت. روانش شاد و یادش گرامی باد.
«جیمس سوترلند»، قاضی بمبئی با دریافت خبر درگذشت ملافیروز در همان روز به دوست خود، داداباهای پستن جی وادایا نوشت: «از شنیدن خبر درگذشت دانشمند گرامی ملافیروز پور کاوس نه تنها اینجانب اندوهگین شدم، بلکه دیگران هم بسیار اندوهناک گشتند، زیرا جایگاه او نزد ادیبان بسیار بلند و همه احترام فراوانی نسبت به او قایل هستند. کمبود این دانشمند که گوهری گرانبها بود برای پارسیان خسارت جبرانناپذیری است، چونکه با مرگ خویش فضای درخشان فرهنگ مزدیسنا را تاریک ساخت و دیگر خاورشناس و استادی مانند او سراغ نداریم که در حل گرههای دینی کوشش و زوایههای تاریک آنرا روشن سازد. اینجانب شخصی را چون او دانشمند و مهربان در بین مردم هند ندیدم.
ملافیروز کتابهای خطی ارزشمند بسیاری در همهگونه علوم و فنون، که بالغ بر ۸۰۰ جلد میشود، در زمان زندگی خویش گردآوری نمودهاست که در بنگاه خاورشناسی خورشید جی کاما در بمبئی تحت عنوان کتابخانه ملافیروز نگهداری میشود.
برگرفته از : شهمردان، رشید. تاریخ زرتشتیان، فرزانگان زرتشتی. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۶۳٫ رویههای۵۳۰-۵۳۹

بازدید نوشته: 4,838 بار
واپسین دیدگاه ها