جایگاه زبان پارسی در گروه زبانهای آریایی(بخش نخست)
سعید کریمی پارسیان: آرمان بنیادین نگارنده از نوشتن این گزارشها آشنایی هرچه بیشتر با توانمندیهای بسیار زبان پارسی است توانمندیهایی که زیر کوهی از ناآگاهی، کژ پنداری و کژاندیشی و ستم زمانه به دست فراموشی سپرده شده است زبانی که تنها زبان گروه زبانهای آریایی است که واژههای آن افزون بر سادگی و آهنگ بسیار زیبا و شیوا هنوز پیوند ریشههای کهن خود را با زبان کهن آریایی نگاه داشته است.
و همچنین آرمان دیگر نگارنده این است که کسانی که این زبان را سست و ناتوان میشمارند به اندیشهی نادرست خویش پی ببرند و نیز کسانی که میخواهند زبانهای اروپایی به ویژه زبان انگلیسی را بیاموزند، با آسانی و ژرفاندیشی بیشتر به یاری زبان پارسی دری و پارسی میانه و پارسی باستان و سرانجام زبان اوستایی و زبان سنسکریت که پیوند بسیار ژرفی با زبانهای نام برده شده دارد به خواسته خود دست یابند. بیگمان یادگیری این زبانها به ایشان در فراگیری دیگر زبانهای اروپایی یاری شایانی خواهد کرد زیرا به خوبی درخواهند یافت که تا چه اندازه همانند هم هستند و نیزانگیزهای در میان ما خواهد ساخت که هر چه بیشتر در پاسداری از داشتههای خود کوشا و پویا باشیم و هرگز دچار بیگانهپرستی و از خود بیگانگی نگردیم. برای رسیدن به این آرمان نخست به واکاوی دانش زبانشناسی و گروه بندی زبانهای آریایی و دیدگاه دانشمندان این دانش در این زمینه میپردازیم.
اروپاییان در نام گذاری اشتباه کردند
دانش زبانشناسی را میتوان جز دانشهای نوینی دانست که پیدایش آن به سرآغاز سده نوزدهم بازمیگردد. در این سده است که «زبانشناسی»، رنگ «دانشی» به خود میگیرد. انگیزه پیشرفت در این دانش آشنایی دانشمندان اروپایی با زبان سنسکریت یعنی زبان هندیان آریای و «غیر دراویدی» بود. «فریدون جنیدی» که از زبانشناسان کنونی ایران هستند در کتاب «زندگی و مهاجرت آریاییها» رویهی ۱۳ درباره آشنایی دانشمندان اروپایی با زبانهای شرقی اینگونه میآورند:
«در سدهی کنونی، هنگامیکه دانشمندان اروپایی به شرق توجه کردند، نخست به آموختن زبانهای هندی پرداختند زیرا که پیوند اقتصادی اروپا با هندوستان زودتر از دیگر کشورها برقرار شد. در بررسی و پژوهش در زبان این شبه قاره، با شگفتی فراوان دریافتند که نکتههای مشترک بسیاری میان آن و زبانهای اروپایی است و این تشابهها تا اندازهای زیاد بود که امکان این را باقی نمیگذاشت که وجود این وجوه مشترک را اتفاقی بپندارند. سپس گفتند که زبان مردم هند واروپا از یک آبشخور آب خورده است و در اصل یکی بوده است و به آن زبان ”هندواروپایی“ نام نهادند!! دیر زمانی پس از آن، پژوهش در زبان پهلوی(پارسی میانه) و پارسی دری و اوستایی و پارسی باستان آغاز شد و شگفتی هنگامی بیشتر شد که دانستند زبانهای ایرانی و هندی بسیار نزدیکتر از هندواروپایی است و همهی اینها از یک ریشهاند. پس شاخه دیگری از این زبان را زبانهای هندوایرانی نام نهادند، اما با وجود این که واقعیت همین است، اروپاییان در نام گذاری اشتباه کردند زیرا میبایست که به همه این زبانها، زبانهای آریایی نام مینهادند که مادر همه شان زبان نژاد آریایی بود نه زبان هندواروپایی و نه هندوایرانی.»
ایشان در همان کتاب در پا برگی رویه ۶۷ باز گفتی از فرنشین(:رییس) انجمن زبان شناسی انگلستان را آوردهاند که بسیار شایسته و سزاوار ژرفنگری و تیزبینی است که نگارنده نیز به همانگونه برای خوانندگان گرامیبازگو میکند. «پروفسور هارولد والتر فرنشین انجمن زبان شناسی انگلستان در رسالهی زبان پارسی خود در کتاب میراث ایران رویهی ۲۸۷ ترجمه دکتر معین میگوید که دانشجوی انگلیسی هم که بخواهد زبان مادری خود را نیک تحصیل کند، بایستی از کتیبههای پارسی باستان آگاهیهایی بهدست آورد.»
به هر روی نام زبان هندواروپایی که امروزه بهکار میرود همان زبان آریایی است زبان مردمانی که هزاران سال پیش از میلاد مسیح در یکجا با هم میزیستهاند. در زیر دیدگاه دانشمندان زبان شناس را در اینباره میآوریم تا این جستار هرچه بیشتر برای خوانندگان گرامیروشنتر شود.
«رابرتهال» زبانشناس نامی در کتاب خود «زبان و زبان شناسی»، رویه ۱۹۰، این چنین میآورد: «ویلیام جونز که یکی از نخستین سنسکریت شناسان بزرگ غربی بود، نخستین کسی است که این پیوند را به روشنی آورده است. او در سال ۱۷۸۶ میلادی گفت که سنسکریت و یونانی و لاتین با یکدیگر هم از دید ریشههای فعلها و هم ازدید صورتهای دستوری، پیوندی استوارتر از آن دارند که بتواند احتمالا محصول تصادف باشند. در واقع این پیوند آنچنان استوار است که هیچ زبانشناسی نمیتواند به پژوهش آنها بپردازد و معتقد نشود که این سه باید از منبع مشترکی که شاید دیگر وجود ندارند، منشعب شده باشند.» همانگونه که گفته شد این دیدگاهها زمانی است که هنوز اروپاییها با زبانهای ایرانی آشنایی چندانی نداشتند، زیرا که پیوند زبان اوستایی و پارسی باستان و میانه و دری با زبان سنسکریت بسیار فراوان است.
در سال ۱۸۰۸میلادی یک دانشمند آلمانی به نام «شلگل» کتاب خود را با عنوان «بحث درباره زبان و فلسفه هندیان» چاپ کرد. او در کتاب خویش با شور و شوق فراگیر آورد که زبان سنسکریت با زبانهای دیگر مانند زبان پارسی و یونانی و آلمانی خویشاوندی انکار ناپذیری دارند.
نویسنده کتاب «زبان شناسی و زبان پارسی» رویه ۴۷، مینویسد : «دانشمند آلمانی به نام فرانتز پوپ شواهد و دلایل انکارناپذیری درباره خویشاوندی این زبانها فراهم آورد. نخستین کتاب او که در آن، تصرف کلمهها را در زبان سنسکریت و لاتینی و پارسی و آلمانی با هم مقایسه کرده بود، در سال ۱۸۱۶ میلادی چاپ شد.»
زبان پارسی دری توانایی ساخت دست کم ۲۲۶ میلیون واژه را دارد
امروزه با آشنایی هر چه بیشتر دانشمندان با زبانهای کهن ایران دیگر جایی برای دودلی نمانده است که زبانهای ایرانی در گروه زبانهای آریایی جای میگیرند. زبان پارسی که بر پایه گفتهی زبانشناسان، سادهترین و خوش آهنگترین زبان این گروه است، توانمندیهای بسیار نهفته و کارآمدی دارد که نیاز به پژوهشهای بسیار گسترده و همکاری بسیار پردامنه و پیوسته میان گروههای مردمی و دانشگاهیان و سازمانهای گوناگون با دانشمندان زبانشناس دارد. شادروان پروفسور محمود حسابی در گفتاری که بر پایه دانشهای ریاضی و زبان شناسی است به این فرجام رسیدهاند که زبان پارسی دری توانایی ساخت دست کم ۲۲۶ میلیون واژه را دارد که این شمارگان واژه بهسان دریای بیکرانی است که اندیشه سخنور مانند یک کشتی شناور در این دریای آبی آرام به نرمی و زیبایی به این سو و آن سو میرود.
اگر ما از زبانهای «پارسی» (سغدی و خوارزمی و ینغابی) و زبانهای گروه «کردی» که بسیار پربار هستند، بهره شایسته و سزاوار بگیریم این شمارگان واژهها سر به آسمان خواهد برد به گونهای که پایانی برای آن نتوان پنداشت. شوربختانه برپایه نبود خودباوری و دیگر دشواریهای، شمارگان کاربردی واژگان زبان پارسی تنها نزدیک به ۶۰۰هزار واژه است که خواننده گرامی خود با یک نگاه ساده به آسانی به ژرفای بیمهری که به زبان پارسی شده است پیخواهد برد. زبانی که ریشههای فعلها، واژهها و شمارههای آن از یک سو در نوشتههای اقوام باستانی «میتانی» و «هیتی» در ۱۳۵۰ سال پیش از میلاد مسیح در «بغاز کوی» ترکیه در نزدیکی شهر استانبول کنونی برپایه نوشتههای دانشمند نامی «الیور گرنی» و از سویی دیگر تا نزدیکیهای مصب رودخانه «یانگ تسه» چین از ۱۴۰۰ پیش از میلاد بر پایه نوشتههای دکتر «ریچارد فولتز» دانشمند ایرانشناس دانشگاه کانادا تا کتیبههای ترکستان چین در روزگار «مانی» یافت شده است، در زیر تازیانه ناآگاهی و بیمهری ما، بلندای سرفراز آن اینگونه خمیده است. زبانی که نام بسیاری از شهرها، کشورها، کوهها، رودها، نام (توپالها) فلزها و سنگهای کانی (معدنی) در سراسر جهان از چین تا آمریکا ریشه در ریشه زبان پارسی دارند. نگارنده را این امید است که این گزارشها که به یاری خداوند بهگونه پیوسته به چاپ خواهد رسید، انگیزه آن شود که شور تازهای در میان خوانندگان گرامی که دل در گرو ایران، این سرزمین همیشه جاوید دارند برپا کند تا با یاری و پیشنهادهای ایشان بتوان سهم اندکی در شکوفایی هرچه بیشتر زبان شیوای پارسی داشت. شایسته یاد آوری است که این زبان متعلق به قوم ویژهای نیست و میوهی تلاش و کوشش همه ایرانیان از خراسان تا آذربایجان و از کردستان تا بلوچستان است که سند تاریخی ایران در آن نهفته است.
ادامه دارد…

بازدید نوشته: 5,020 بار
بسیار زیبا بود با کسب اجازه از شما من این مطلب را با ذکر نام و آدرس شما در وبلاگم منتشر کردم اگر موافق نیستید به ایمیلم پیام بدهید تا به سرعت آن را پاک نمایم سپاسگزارم
dorood bar shoma besiyar amoozandeh bood
با درود وسپاس فراوان بسیار شیوا و سودمند است.امید وارم که در این راه کامیاب باشید.من که شیفته زبان مادریم هستم ازین پس بیشتر بهره خواهم برد