ری، یادگاری دیرینه
سلیمان لطفینیا: نام شهرستان ری، شاید یکی از اندک نامهایی است که در گذر روزگار، دگرگونی چندانی نداشته است و به همان گونهی دیرین خود، برجای مانده است. هرچند دربارهی ری و ریشهی آن دیدگاهها گوناگون است، اما بیشتر آنها، گویای نامی بسیار نزدیک با نام کنونی ری هستند.
این شهر به سبب جایگاه ویژهای که در فلات ایران داشته است، همیشه از ارزش بالایی در نزد کشورگشایان و شاهان برخوردار بوده است و بارها ویران، سپس آباد شده است.
در کتاب «وندیداد» دربارهی «ری» چنین آمده است: «دوازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من –اهورامزداـ آفریدم، ”ری“بود که سه رَد در آن فرمانروایند. پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی گناه ”برانگیختنِ سست باوری“ را بیافرید.»
بخشی از نامهایی که گویا برای ری در روزگار گذشته بهکار میرفته، چنین بوده است: «آرساسیا، آرساکیا، ارشکیه، اروپس، اروپوس، اَلرّی، اورپا، اورپُس، ائوروپوس، بت رازیکایه، عبدالعظیم، دورا، رِ، راجیس، راجیش، راجیک، راز، رازی، رازوک، راژس، راک، راکس، راکیا، راگ، راگا، راگای، راگز، راگس، راگو، راگیا، راگیانا، راماردشیر، رامپیروز (رامفیروز)، رائی، راورُپُس، رای، رغه، رک، رگ، رگا، رگس، رگه، ریارشیر، ریشهر، شیخالبلاد، ماد پایین، ماد راجیانا، ماد رازی، ماد راگیان، ماد رگیانا، ماد سفیلا، محمدیه، مدی، ئوروپوس.»
نوشتهی ارزشمند دیگری که در آن، از نامی نزدیک به نام «ری» یاد شده، سنگنوشتهی «بیستون» است.
در این سنگنوشته، از زبان «داریوششاه» از شهری به نام « راگا» و «رگایا» نام برده شدهاست، که آن را به معنای ری میدانند، آنجا که میگوید: «پس از آن من سپاه پارسی را از "رگایا" نزد ویشتاسپ فرستادم تا در شهری به نام "پتیگربنا" در سرزمین پارت، به جنگ با نافرمانان بپردازد». هرچند بسیاری بر این باورند که این نام، میتواند نام شهری دیگر بوده و یا تلفظ آن بهگونهی دیگر باشد.
اما از سوی دیگر «ملکالشعرای بهار» در کتاب «سبکشناسی»، ری را برگرفته از «رذ» یا «رد» که همان «رثو» اوستایی است میداند.
«رثو» به معنای «پیشوای بزرگ» است و اشوزرتشت را نیز بیشتر به این فرنام(:لقب) نام میبردهاند.
در شاهنامه نیز واژهی «رد» به همان معنای گفته شده آمدهاست:
وز آنجا به نوشآذر اندر شدند / رد و هیربذ را همه سر زدند
«رد» در اینجا به خود اشوزرتشت اشاره دارد که در آتشکدهی بلخ و در هنگام نیایش بهدست «توربراتور» تورانی که از سربازان ارجاسپ بود، کشته شدهاست. فردوسی در جای دیگر «سیاوش» را که جایگاهی روحانی داشته است، دارای این ویژگی دانسته است:
بپوشید درع سیاوخش رد / زره را بر کمر، بند زد
شهرستان ری از دیرباز وابسته به بزرگ زرتشتیان و فرمانروایی آنجا نیز در دست همان کس بوده است. تازیان این کس را به نام «مسمغان» میشناختهاند، که ساخته شده از «مس» به معنای «مه و بزرگ» و «مغان» به معنای «مغها» است. گویند که این بزرگ مغان از فرزندان «ارماییل»، همان وزیر دانای «ضحاک» بود، که بسیاری را از مرگ رهایی بخشید و «فریدون» او را به این گفته ستود؛ «وش مانا، کی ته، آزاذ کردی»؛ (بسا خاندانها که تو آزاد کردی) و به وی فرنام «مسمغان» داد.
واپسین مسمغان در روزگار حکومت «مهدی عباسی» و به نیرنگ کشته شد.
شهرستان ری و پدشخوارگر، از دیرباز در دست مسمغان بوده است، از اینرو این شهر را «رذ» خواندهاند.
«یاقوت»، نیز نام ری را از واژهی «رذ» میداند، هرچند رذ را به معنای «گردونه» آورده است.
به کسانی که از شهر ری بودهاند «رذی» میگفتهاند که امروزه به «رازی» دگرگون شده است.

بازدید نوشته: 5,347 بار
با درود فراوان
من در شهری کوچک و بسیار بسیار باستانی زندگی می کنم . در نزدیکی این شهر جایگاهی هست که آن را اریکان می نامند .امروزه بیشتر باغستان است . در نسک های تاریجی آمده است که این اریکان شهر بزرگی بوده و در این شهر جنگهای زیادی رخ داده است . برای نمونه چند جنگ بین بابک خرمدین و سپاهیان خلیفه متوکل عباسی .
یک روستای دیگر هم هست که ان را آریکان می گویند . من اندیشه می کنم که واژه اری + گان این اری بی ارتباط با ری نباشد . البته این منطقه در دوران داریوش بزگ هخامنشی ساتراپ نشین شانزدهم بوده است که در سنگ نوشته ی بیستون از آن یاد شده است .
بهدین عزیز در صورت امکان از جاهای باستانی شهر کوچکتان عکس وفیلم ارسال کنید