خانه > دانستنی‌ها > جایگاه زبان پارسی در گروه زبان‌های آریایی(بخش چهارم)

جایگاه زبان پارسی در گروه زبان‌های آریایی(بخش چهارم)

Parsi_thumb7 سعید کریمی پارسیان: در این بخش گروهی دیگر از واژه‌ها را بررسی می‌کنیم:

استش

واژه‌ی دیگر واژه‌ی «استش» پارسی میانه به معنای «حالت» است که در انگلیسی به «استیت» دگردیس شده است.(کتاب فرهنگ پارسی به پهلوی دکتر فره‌وشی رویه۱۸۵)

کارواژه‌های(فعل‌های) «است»، «ایستادن»، «ایستاندن» در زبان‌های پارسی و انگلیسی و دیگر زبان‌های آریایی بسیار همانند هم هستند و ریشه‌های فراوانی دارند که در آینده بیشتر به آن‌ها خواهیم پرداخت.

اکنون دانشجوی زبان انگلیسی و نیز دانشجویان رشته‌های مهندسی و ریاضی و فیزیک می‌دانند که ریشه واژه «استیت اسپیس» به معنای «فضای حالت» از کجاست.

کن

اکنون به واکاوی واژه‌ای می‌پردازیم که بسیار پرکاربرد و پردامنه است. واژه «کن» در زبان اوستایی و پارسی باستان به معنی «کندن» امروزی است که امروزه در کارواژه‌های «آکندن»، «پرآکندن»، «فرکندن» به‌کار می‌رود. این واژه پس از دگردیسی به کارواژه «کردن» به معنی ساختن درآمده است که بسیار کاربرد دارد. دلیل آن این بوده است که نخستین خانه‌ها را مردمان در هزاران سال پیش با کندن در زمین و کندن غارهای دستی آغاز کرده است. دیرینگی این واژه به دیرینگی دوره کندن غارهای دستی در ایران می‌باشد که خواننده گرامی ‌به آسانی می‌تواند به دیرینگی آن پی ببرد. این واژه به گونه‌های «کنت»، «کن»، «کند»، «کد» (قند = معرب شده کنت و کند است) در شهر‌های سمرکنت(سمرقند)، کندهار(قندهار)، «کناب» در اردبیل، بروسکن در خراسان و «کن» در استان تهران، کدبانو، کدیور، کندلوس و…. به‌کار می‌رود. ازآشکارترین سند‌های تاریخی در این باره می‌توان از نام کهن «کندوان» در ۵۰ کیلومتری شهر تبریز نام برد. اکنون پس از اشاره کوچک به کار برد این واژه به واژه «کنت» باز می‌گردیم. این واژه در زبان انگلیسی به گونه «کانتری» به معنی کشور و روستا که واژه‌نخست بزرگ‌ترین مجموعه‌ی ساختمانی در یک میهن و دومی‌ کوچک‌ترین مجموعه‌ی ساختمانی در کشور است، درآمده است. در زبان پارسی کدخدای جهان و کدخدای روستا را نیز درست به همین معنی داریم. (کرمان شناسی گزارش فریدون جنیدی به کوشش محمدعلی گلاب‌زاده و کتاب شگفتی‌های ایران باستان نوشته امید عطایی‌فرد رویه ۱۹)

پسوند «آل» یک پسوند پارسی است که می‌توان در واژه‌های «گودال»، «یخچال»، «گویال» و… دید. به نظر دانشمندان و پژوهندگان واژه‌های «کانال» که به زبان فرانسه و برخی دیگر از زبان‌های اروپایی مانند انگلیسی و سوئدی و غیره راه یافته، در اصل واژه ایرانی است که از ریشه «کن»، «کندن» و پسوند «ال» ساخته شده و آن آب‌راهی است پهناور که توسط بشر کنده می‌شود تا دو دریا یا دو نهر را به هم پیوند دهد. هزار پانصد سال پیش نیز واژه «کندک، کنده» که از همین ریشه آمده، توسط سلمان فارسی به زبان تازی راه یافته و «خندق» شده است.(واژه‌های ایرانی در زبان سوئدی رویه ۹۹). نگارنده به این گزارش می‌افزاید که با رویکرد به این‌که نخستین کانال‌ها توسط هخامنشیان در جهان کنده شده است، برهان تاریخی ایرانی بودن این واژه بیشتر آشکار و نمایان می‌شود.

همان‌گونه که گفته شد کارواژه‌ی «کندن» پس از دگردیسی به کارواژه «کردن» به معنی ساختن درآمده است که بسیار پر دامنه و پرکاربرد است. به این سروده فردوسی نگاه ویژه داشته باشید:

چو دیوار شهر اندر آورد گرد / ورا نام کردند دارابگرد

(دارابگرد = داراب + گرد) که همان تخت جمشید کنونی است و به معنی ساخته شده به وسیله «داراب» است. «گرد» با فتحه‌ی «گ» و با کسره‌ی «گ» در شهر‌های «دستگرد» و «ویروگرد» به کار رفته است که اکنون پس از معرب شدن به دستجرد و بروجرد دگردیس شده است. واژه‌ی «گرد» در زبان خویشاوند روسی به گونه «گراد» به معنی شهر در آمده است و با ترکیب با نام‌های تازه شهر‌هایی با نام‌هایی به نام «لنینگراد»، «استالین گراد» ساخته شده‌اند، شهر «بلگراد» پایتخت یوگسلاوی نیز به زبان صربی به گونه‌ی «بئوگراد» است که بخش نخست آن همان «بغ» پارسی به معنی ایزد است که دربغداد نیز دیده می‌شود. (مقاله کرمان شناسی استاد فریدون جنیدی رویه ۴ و۵ شگفتی‌های ایران باستان امید عطایی‌فرد رویه ۲۲)

اکنون نگارنده برای آشنایی هرچه بیشتر خوانندگان گرامی ‌با دگرگونی آوایی در زبان‌های گوناگون گروه آریایی یک نمونه می‌آورد تا خوانندگان ‌با به یاد داشتن آن هرچه آسان‌تر بخش‌های دیگر این گزارش‌ها را که بر پایه دانش زبان شناسی است، دریابند. به ویژه در واژه‌های «مکانیک»، «ماشین»، «شیمی» و «اتم» که آشکارا ایرانی و ریشه‌های آن بسیار برکشنده و جالب هستند. واژه‌هایی که بسیار تاکنون از آن بهره گرفته‌ایم ولی چون زبان خود را خوب نمی‌شناسیم هرگز نمی‌اندیشیدیم که همین واژه‌های بسیار ساده پایه و بنیان زبان دانشی امروز جهان هستند. خوشبختانه دانش زبان‌شناسی جهانی ثابت کرده است که بنیان دانش‌های ریاضی، فیزیک، شیمی و پزشکی؛ ایران است. همچنین پاسخ درخور و شایسته‌ای باشد به کسانی که با خنده و تمسخر حتا در جایگاه استاد دانشگاه می‌گویند ما به جای واژه‌های مکانیک، ماشین، شیمی و واژه‌های به ظاهر عربی هندسه، مهندس، مماس، مجانب، بیضی، ذوزنقه، لوزی، ساق، متوازی، محور و … چه بگوییم!؟ اگر ایشان اندکی بیشتر زبان خویش را می‌شناختند و تا اندازه‌ایی بسیار کم به آموزش دانش زبان‌شناسی می‌پرداختند این گونه خودباخته و بیگانه‌پرست نمی‌شدند. بی‌گمان اگر در دنباله‌گیری گزارش‌های نگارنده پویا و کوشا باشید در پایان از ایشان خواهید پرسید اکنون اگر زبان پارسی و ریشه زبان پارسی نبود اروپاییان و تازیان به جای این واژه‌ها چه واژه‌هایی به کار می‌بردند!؟ و با سربلندی درخواهید یافت که ما باید جایگاه دوباره دانشی خود در جهان را باز یابیم. جایگاهی که نیاکان ما برای ما به یادگار گذاشته اند که شور بختانه توسط افراد بیگانه‌پرست و میهن‌ستیز به دست فراموشی سپرده شده است. به‌گونه‌ای که دانش‌آموز و دانشجوی ایرانی باید همیشه در این اندیشه باشد که دانش‌های ریاضی و فیزیک و شیمی ‌برای کشور‌های اروپایی می‌باشد و ما باید همواره پیرو آنها باشیم و بیشترین آرزوی ما این باید باشد که بهترین شاگرد‌های آنان در دانشگاه‌های آنان باشیم دریغ از این‌که زمانی ما استادان آنها بوده‌ایم و اگر به خود باوری برسیم می‌توانیم دوباره جایگاه پیشین خود را به دست آوریم که نیازمند زمان، کوشش، تلاش، پویایی و خودباوری برپایه دانش است. دانش زبان شناسی به ما یاری می‌رساند تا بیشتر با واژه‌های دانشی خو بگیریم و برای ما ثابت شود همان‌گونه که نیاکان ما توانایی برتری دانشی در جهان را داشته اند ما نیز می‌توانیم.

ادامه دارد…

جایگاه زبان پارسی در گروه زبان‌های آریایی(بخش نخست)

جایگاه زبان پارسی در گروه زبان‌های آریایی(بخش دوم)

جایگاه زبان پارسی در گروه زبان‌های آریایی(بخش سوم)


بازدید نوشته: 7,156 بار
گروه ها:دانستنی‌ها
  1. کورش عدالتی
    17 سپتامبر 2013 در 01:25 | #1

    درود برشما ::مطالب بسیار جالبی را شما در این سلسله مقالات به ما یاداوری کردید که در طی گذر قرون ما ایرانیها از یاد برده بودیم. امیدوارم این کار ارزشمند شما ادامه داشته باشد تاایرانیان بیشتری به غنای زبان پارسی پی ببرند واندکی از بیگانه پرستی دوری گزینند .ضمنا کاش با تارنماهای دیگر زرتشتی همکاری میکردید تا انها یک لینک از مقاله شما در تارنمای خود قرار میدادند .با تشکر

  2. کیوان خاجوئی
    11 اکتبر 2013 در 19:08 | #2

    گزارش بسیار سودمندی است که در بیداری جوانان ایرانی نقش بسزائی دارد؛ امیدوارم فرهنگ جامعی همانند کار ارجمند روانشاد دکتر مشکور، از شما بیادگار بماند.
    راهتان پررهرو باد.

  3. 6 سپتامبر 2015 در 11:10 | #3

    سلام.
    عزیز دلم دارابگرد تخت جمشید نیست.
    دارابگرد یا دارابجرد همون شهر قدیم داراب یکی از شهرستان های استان فارس هست.
    لطفا تحقیق کنید.
    دابگرد و تخت جمشید دو مکان مجزا از یکدیگرند.

    با تشکر