زبان سغدی، ابزار پیوند فرهنگهای سرزمینهای باختری و خاوری آسیا
«زبان سغدی»، از دید گوناگونی و بزرگی ادبیات نوشته شده، مهم ترین زبان ایرانی میانهی شرق است، که بررسی و مطالعهی آثار آن در آغاز سدهی بیستم و با یافتن گنجینهی «تورفان» آغاز شده است.
پیشینهی سرزمین سغد:
نام سرزمین «سغد» را نخستین بار در نوشتههای کتاب دینی «اَوِستا»، در سنگنبشتههای فارسی باستان و در نوشتههای مورخان یونانی میبینیم.
سرزمین سغد را، ناحیهای با گسترهای کم در «میان رود زرافشان» مییابیم؛ اما کشف آثار و مدارک سغدی در گسترهی جغرافیایی بزرگی، از روسیه تا ترکستان چین (ایالت «سین کیانگ» امروزی)، سخن از آن دارد که سغدیان روزگاری ساکنان چین بودهاند، هر چند که مطالعات دقیقتر نشان میدهد که آنان را باید، تنها مهاجرانی در این سرزمینهای بیگانه، بشمار آورد.
«سمرقند»، پایتخت سرزمین «سغد»، جایگاه بسیار مهمیدر جادهی ابریشم، شاهراه تجاری میان چین و جهان باختر داشته است. بازرگانان سغدی، در سراسر این جاده، مهاجرنشینهای بسیاری ساخته بودند و این را نوشتههای عربی و مورخان اسلامی، تایید میکند. نتیجهی روشن آن، ارزش نقش زبان سغدی، به صورت زبان میانگان(lingua franca)، در سراسر جادهی ابریشم بوده است. بیشتر دستنویسهای زبان سغدی در این ناحیه، بهویژه «دتون هوانگ» و نواحی پیرامون «تورفان» بهدست آمده است.
زبان سغدی:
زبان سغدی که، پیش از کشف گنجینهی «تورفان» در «ترکستان» چین و در نخستین سالهای سدهی بیستم پیدا شده بود، تقریبا ناشناخته بوده است. گرچه «ابوریحان بیرونی» نزدیک به هزار سال پیش، با آوردن نام روزها، ماهها و جشنهای سغدی، به این زبان اشاره کرده بود. «آندرهاس»، در میان گنجینهی دست نوشتههای «تورفان»، به وجود زبان ناشناختهای پیبرد و آن را «سغدی» دانست. طی نود سال پس از آن، با کوشش گروههای بسیار، نوشتههای بهجا مانده از این زبان، به گونهای پراکنده از نزدیک شهر سمرقند تا یکی از برجهای داخلی دیوار بزرگ چین و از مغولستان شمالی تا «درهی علیای رود سند» در شمال پاکستان یافت شده است.
زبان سغدی یکی از زبانهای گروه شرقی ایرانی میانه، زبان ناحیهی حاصلخیز سغد، میان دو رود «سیحون» و «جیحون» بوده است. این زبان در دارازای هزار سال (سدههای دوم تا دوازدهم میلادی) مهمترین زبان ایرانی در آسیای مرکزی و زبان تجاری جادهی ابریشم، و از دیر زمان ابزار و پیوند فرهنگهای سرزمینهای باختری و خاوری آسیا بوده است. زبان سغدی از جمله زبانهای ایرانی شرقی و رایجترین آنهاست که زبانِ فرهنگ، ادب و بازرگانی در مناطق فارسی زبان تا مرزهای چین بوده است. حال اگر نقش بسیار ارزشمند بخارا و سمرقند، مادر شهرهای قلمرو زبان سغدی، را نیز در گسترش ادبیات آغازین فارسی در نظر بگیریم، ورود شمار چشمگیری از واژههای سغدی مانند خوک، ستیغ، زیور، سنگسار را در زبان فارسی طبیعی میشود. بررسی آثار بزرگانی چون رودکی، ابوشکور بلخی و اسدی طوسی نیز تایید کنندهی آن است. زبان سغدی همانند دیگر زبانهای شرق ایران، مانند «خوارزمی» و «خُتنی»، نظامِ صرفی اسمی، ضمیری و فعلی بسیار گستردهای را به نمایش میگذارد.
ادبیات سغدی:
گستردگی نوشتههای زبان سغدی، در جاها، زمانها و با گونههای ادبی گوناگون در درازنای ۵ تا ۶ سده، که جامعههای سغدی زبان از سازندگان نهادهای اجتماعی و فرهنگی آسیای مرکزی بودند، بسیار قابل توجه و چشمگیر است. نوشتههای سغدی، با اینکه پاره پاره شده و درگذر زمان آسیبهای جدی دیدهاند، سرچشمههای ضروری، غیرقابل انکار و بسندهای برای بازسازی چهرهی تاریخی و حقیقی سیاست، اقتصاد، دین، هنر و فرهنگ سغد و سغدیان است.
آثار بازیافتهی سغدی شامل آثار دینی(مانوی، مسیحی و بودایی)و آثار غیر دینی است.
«سیمز ویلیام» کهنترین نوشتهی سغدی را قطعهی منحصر به فردی میداند که درونمایهی آن نیایش «اَشَم وُهو» است و احتمالا دریچهای به سغدی باستان، متعلق به روزگار هخامنشی، میگشاید، گو اینکه نگارش آن هزار سال پس از آن انجام گرفته است. کهنترین نوشتههای زبان سغدی، سنگنوشتههایی منسوب به سدهی دوم میلادی است.
مهمترین نوشتههای غیردینی به زبان سغدی، صرف نظر از «نامههای باستانی» و «اسناد کوه مُغ»، نامهها و اسناد اداری، اقتصادی و حقوقی است که بر کاغذ، چوب، چرم و ابریشم نگاشته شده است. این اسناد متعلق به شاهزادهای سغدی به نام «دیواشتیج» است که در سال ۱۹۳۳ در ویرانههای قلعهای بر «کوه مُغ» در نزدیکی دهکدهی خیرآباد و ویرانههای شهر باستانی «پنجیکند»، در شمال تاجیکستان (جایگاه و میهن اصلی سغدیان)، به دست آمده است. از دیگر نوشتههای غیردینی میتوان به چند نوشتهی پزشکی و یک نوشتهی جادوگری اشاره کرد.
نوشتههای دینی سغدی به احتمال بسیار به سدههای هشتم تا یازدهم میلادی تعلق دارند و از چند دین سخن میراند. در ارزیابی ادبیات دینی سغدی، برداشت میشود که نوشتهها به دست ادیبان روحانی مانوی، مسیحی و بودایی انجام گرفته است. در میان این نوشتهها، نوشتهی سغدی «و یانتره جاتکه»، که طولانیترین نوشتهی دینی شناخته شده به زبان سغدی است، دارای سبک ادبی پیشرفتهتری نسبت به دیگر نوشتهها است و احتمالا بیشتر تالیفی بومی به زبان سغدی و یا بازنویسی یک داستان بودایی است تا اینکه ترجمه باشد.
نظام نوشتاری زبان سغدی:
با اینکه گستردگی جغرافیایی قلمرو زبان سغدی بسیار است، تفاوت گویشی اسناد موجود، اندک است. بررسی نوشتههای سغدی این را نشان میدهد که گوناگونی فرهنگی این آثار، در خط آن نیز کاملا منعکس و بنابر نیاز، زمان و مکان و موضوع کتابت، از گونههای خطی گوناگونی بهره برده شده است.
نوشتههای سغدی شناخته شده به سه خط سغدی، که گونهی سمرقند نیز نامیده میشود، خط عمومیسغدیها در سدهی چهارم میلادی است که تا سدهی هفتم میلادی به طور کامل گسترش یافته است. این خط بر قدیمیترین سکهها و اسناد برجای مانده از زبان سغدی دیده میشود و گونههای اصلی زیر را شامل است:
الف) خط کهن «نامههای باستان» و دیگر نوشتهها نزدیک به سدهی پنجم میلادی؛
ب) خط «سوتره» یا خط رسمیسغدی که معمولا در نوشتههای بودایی به کار رفته است؛
ج) خط پیوسته که دارای گونههای گوناگون محلی بوده است و نوترین گونهی آن بدون در نظر گرفتن تقدم تاریخی، «ایغوری» نامیده میشود، زیرا برای نوشتن زبان ترکی باستان نیز بهکار رفته است. پیشینهی طولانی تاریخی سغدی، وجود املای تاریخی و هُزوارِش را در این خط امری عادی و معمول ساخته است، گرچه نسبت به زبانهای فارسی میانه و پارتی شُمار هُزوارِشها کمتر است.
چنانچه خواسته باشیم به پیشینهی پژوهشهای سغدی اشارهای داشته باشیم، میباید به پژوهشهای دانشمندانی چون «بدرالزمان قریب»، «امیل بنونیست»، «م.ج.درسدن»، «ر.گوتیو»، «و.ب.هنینگ»، «د.ج.مکنزی»، «نیکلاس سیمز ویلیامز»، «زوندرمان» و «د.ا.اوتز» اشاره کرد.
با پیش چشم آوردن این حقیقت که هر زبانی دربردارندهی فرهنگ و تاریخ و ارزشهای کهن گویشوران خویش است، امید است که با شناخت هرچه بهتر زبانهای کهن ایران زمین، همچون آیینهای، جایگاه والای ساکنان این مرز و بوم گرامی داشته شود.
برگرفته از: مقدمهی کتاب «شش متن سغدی» /دکتر زهره زرشناس/ ۱۳۸۰٫
بازدید نوشته: 8,388 بار
واپسین دیدگاه ها