پدیدار گشتن اندیشه هُرمزد در آتش از نگاه استوره (بخش نخست)
امید مهرآیین: به موجب «بُندهِشن» که دربارهی رازهای آفرینش سخن میگوید؛ «آتش، اندیشهی هرمزد(اهورامزدا) است». هرمزد، اندیشه مطلق است و تدبیر جهان و جهانیان در اندیشهی والای او شکل گرفته و از آن پس به گونهی مادی پدیدار گشته است. پس آتش در آغاز در اندیشهی آفریننده کل جهان آمده و سپس شکل مادی به خود گرفته است.
در کتاب «مینوی خرد»، عمر جهان به دوازده هزار سال بخش شده است که: سه هزار سال از آن به آفرینش مینوی و نه هزار سال (سه دوره سه هزار ساله) به آفرینش مادی میگذرد. در سه هزار سال نخست، آفرینش مینوی امشاسپندان، ایزدان و دیگر آفریدگان انجام میگیرد. در سه هزاره دوم، آفرینش مینوی آفریدهها شکل مادی به خود میگیرید، اما همه ساکن و بیجنبشند.
سومین سه هزاره، دوره آمیختگی خوبی و بدی، روشنی و تاریکی یعنی دوره آمیختگی اراده و نیروهای هرمزدی و اهورایی است که نیروهای اهریمنی پریشانی به بار میآورند و بلا، بیماری و موجودات موذی در همه جهان پراکنده میشود. نیروی اهریمنی به همه چیز یورش میبرد و آنها را میآلاید. اما سرانجام نیروهای ایزدی در تارومار کردن نیروهای اهریمنی و پیروان او پیروز میشوند و آنها را به ژرفای دوزخ تار، پرتاب میکنند. سه هزاره پایانی با پیدایش اشوزرتشت و آشکارسازی دین به دست او و پذیرش آن به وسیلهی گشتاسب شاه آغاز و با پیدایش هوشیدرماه، هوشیدربامی و سوشیانس، جهان رو به خرمیمیرود و نیکی بر بدی چیره میشود.
با این توضیح درمییابیم که همهی آفریدههای مادی، دارای ویژگی مینویاند که این ویژگی پیش از پیدایش مادی آن آفریده شکل میگیرد.
به موجب «بندهشن»: « هرمزد، آتش را از برترین و والاترین ویژگی خود آفریده است. آتش برترین آفریدهی مادی او و نوربخش و روشنی دهنده جهانیان است. فروغ یا نور آتش از روشنی بیکران یعنی جایگاه هرمزد، مایه میگیرد.»
در روایتهای پهلوی آمده است: «اهورامزدا، آتش را از جنس اندیشه آفرید و فروغش را از روشنی بیکران پدیدآورد. بهطورکلی همه آفرینشهای مادی در آغاز در اندیشه هرمزد، آفرینندهی کل جای گرفت و سپس جنبه مادی آن شکل گرفت و آتش این پدیده برتر، در همهی موجودات مادی پراکنده است.»
از این جمله در مییابیم که شکل مینوی آفریدهها، آتشی است که در درون آنها نهفته است.
«دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در نهان بینی»
اهورامزدا با قراردادن آتش در این آفریدهها، بخشی از اندیشه و خرد همهدان خود را در آنان نهاده است و بدین ترتیب پیوند میان خود و آفریدگانش را ریشه دارتر و پایدارتر ساخته است.
پیوند میان آتش و جان آدمی نیز نشانهی، این پیوستگی است زیرا تن را زنده دارد و زندگانی آدمی در گرو آن است. جان، روشن، گرم و هم گوهر آتش است.
آتش پذیرندهی تخمهی آدمی( یعنی نگهدارنده نطفه و نژاد) نیز میباشد. اگر آتش درون نباشد، تخمهی آفریدهها نیز رو به نیستی میرود.
در اوستا جملهی؛ «آثرَه، پوثرَه اهورامزدا » دیده میشود. واژهی« پوثرَه» بهچم(:بهمعنی) پسر، فرزند، پدیده و پرتو است. که برخی آن را پسر اهورامزدا و برخی پدیدهای از اهورامزدا میدانند. هر دو تا اندازهای و به دلایلی درست است. آتش که در تمثیلها، پسر هرمزد نیز گفته شده است، همواره و در همه جا مورد ستایش همگان است و هُرمَزد، اَمِشاسپَند اَردیبِهِشت را که سراسر روشنی و نیکی است مامور نگهبانی از آن میکند.
بر پایه این فلسفهی ژرف و عرفان زرتشتی است که، آتش و نور آن، «سوی پرستش و نیایش زرتشتیان» میشود و به آتشکدهها معنایی ژرف و والا میبخشد.
گرامیداشت و پاسداشت آتش، گرامیداشت همهی اجزای هستی و خرد همهدان اهورامزداست. این آتش در ادبیات ایران و جهان نمود مییابد که نمونهی آن آتش عشقی است که «مولانا جلال الدین محمد بلخی» از آن یاد میکند:
آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است، کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد

بازدید نوشته: 5,589 بار
واپسین دیدگاه ها