«کار» سرمایهی سروری است
در روزگار کنونی آنچه میانِ بیشتر جوانان گسترش پیدا کرده و دیده میشود آن است که بدون شکیبایی، تلاش و دانشاندوزی، یکروزه و در کوتاهزمان میخواهند به دارایی و ثروت فراوان برسند و به سخنی دیگر «راه صد ساله را یکروزه بپیمایند»، که این نشانهای از اندیشهی اهریمنی است. آیا این خواستهی نابجا، در برابر قانون هستی یا «اشا» نیست؟
«هستی» را قانونی است، خللناپذیر. جوانان بهتر است بدانند که هر پیشرفت راستین را که آبادانی و شادمانی جهانیان را درپی دارد، تنها از روی درستی و راستی، شدنی است. اگر پیشرفتی بخواهد رخ دهد، تنها در سایه کار، تلاش و آموزش راستین(دانشهای تجربی و دینی) است.
چکامهسرای زرتشتی «جمشید زرهپوش»، سرودهی زیر را در اینباره سرودهاند. باشد که برای همگان سودمند باشد:
برو ای جوان، راستی پیشهکن / ز کردارنیک و بد، اندیشهکن
ز سستی بپرهیز و تنپروری / که کار است، سرمایهی سروری
بود عزت و آبرویت، زِ کار / که از کاهلی، هیچ ناید به بار
نمانَد و نمانَد، جهان اینچنین / گهی شادمان است و گاهی غمین
همیشه خوشاخلاق و خوشروی باش / سخندانِ خوب و سخنگوی باش
ره دوستی، مهر و فرزانگی است / نه از چاپلوسی و از بندگی است
محبت نشاید خریدن زِ کس / که پاداش هر عشق، مهر است و بس
ز سستی و از پرخوری دورباش / به خود متکی باش و پرشور باش
خرد، رهبر کار واندیشهدار / به گیتی ره راستی پیشهدار
چه نازی به بازوی خویش، ای جوان / بسا چون تو بودند، زورآوران
که هرگز به جایی نبردند، راه / چو نشناختند راه خود را، زِ چاه
نه مال و نه فضل پدر، بهرِ توست / که دانایی و دانشت، فخر توست
به تحصیل دانش بکوش و هنر / که بهرِ جوان نیست راهی دگر
ز بازوی خود، گر نخوردی تو نان / شوی ریزهخوارِ کَس و ناکسان
به آیین و کیش بهی، دل سپار / به گفتار وخشور دین، گوش دار
ره نیکبختی است، دین بهی / که شادی است، در شادی دیگری
به نیکان هر هفتکشور زمین / به چَشمِ همازوری و مهر، بین
پدر بس گرامی است و مادر عزیز / همه همگنانت، به هر جای نیز
توان برد راه سعادت به سر / که پرسی نشانی راه از پدر
بود قلب مادر، چنان آسمان / که خورشید عشق است، سوزان در آن
وگر اشک چشمش، چو دریا شود / در آن موج توفنده، برپا شود
بود عشق در قلبِ پاکش، چو کوه / که از موج دریا نیاید، ستوه
گر آتشکده، کوه اخگر شود / نه با عشق مادر، برابر شود
خدا را نجستی، گر از هیچ سوی / در آیینهی قلب مادر، بجوی
به آیین و راه اشا، هوشدار / که دنیاست بس سست و بی اعتبار
نماند و نمانده است، هیچکس / که جاوید، یکتا خدای است و بس
سرانجام روزی برای پسر / فرا میرسد، روز مرگ پدر
و یا آنکه با ناله و اشک و آه / خبر آید از مرگ مادر، ز راه
نباشد تو را تکیهگاهی دگر / بهجز کوشش و کار و فن و هنر
به امید دادار پروردگار / بکن زیر پاهای خویش استوار

بازدید نوشته: 5,895 بار
با درود و سپاس
تاکنون چینین بهره از دین نبرده بودم امیدوارم جوانان این مرز و بوم به کیش راستی و خرد نیاکان خود روی نهاده و آموره های پیامبر خرد را اجرا نمایند.
با امید افروزش دوباره خرد در دل ایرانیان