خانه > ادبیات > «فیروزگری» مهربان نامِ بلندش جاودان

«فیروزگری» مهربان نامِ بلندش جاودان

موبد مهربان فیروزگری سروده‌ی جمشید زره‌پوش؛

پیشکش به موبد فرزانه «موبد مهربان فیروزگری»

موبَدِ خوش‌نوای ما، وقت نماز خواندنش

          پرتو مهر ایزدیست، در چهرِ پاکِ روشنش

موبَدِ خوش‌نوای ما، وقت نماز خواندنش

پرتو مهر ایزدیست، در چهرِ پاکِ روشنش

گاه نمازش بنگرید، رو بر فروغی بیکران

از اُزیرَن تا اُشَهَن، وز هاوَن و رَپیتوَنَش

چون به نماز آید او، با آسمانی نغمه‌ها

دُر خوشاب ریزد از، لعل گوهر پَرَاکَنَش

جان را تجلی می‌دهد، واژ اوستاهای او

آنگه که کُشتی نُو کند، ز آیین پاک کُهَنَش

چون بوی گل در برگ گل، بینی عیان در چهره‌اش

اندیشه‌های خوب او، اَشویی و اَشَوَنَش

گویی ز نور ایزدی، برِ گردِ رویش هاله‌ایست

زَم زَمه گر کُند دَمی، هنگام کُشتی بستنش

شمع و چراغ راه ماست، اندیشه و گفتار او

پیوستنِ بَر دین بِه، بگُسَستن از اهریمنش

دل‌ها همه شیدای او، سرها همه سودای او

جان در کمند مهر اوست، دستان ما و دامنش

زد حلقه‌ها در چشمِ تر، اشک امید وآرزو

چون بگشود و نو نمود، سدره وکشتی به تَنَش

خورشید خاوران بود، در پشت ابر روشنی

سینه‌ی پُر زِ مهر او، در پَسِ چاکِ پِرهَنش

رفتار و گفتارش همه، یکرنگی و لطف و صفاست

دَر بَر گرفته مهر او، اغیار و یار و همگِنَش

دستانسرای دین ما، گلبانگ «گاتا» گر زند

بوی بهران می‌دهد، غنچه‌ی لَعل دهنش

چون صدف اَر شود دمی، سر تا به پایت گوشِ هوش

دُر و گوهر دهد تو را، دریای ژرفِ سخنش

دین بهی بسی دِگر، کاش که داشت همچو او

تا به نماز آورد، خورده کلان میهنش

«موبَدِ ماراسِپند» یا «پورداوود» ماست

یا آنکه «شهزادی» است، دانش و دانستنش

فیروزگری مهربان نامِ بلندش جاودان

از پاکی کردار او، اندیشه‌ی وُهومَنش


بازدید نوشته: 7,119 بار
گروه ها:ادبیات
  1. منوچهر
    14 جولای 2010 در 16:25 | #1

    به راستی که سروده‌ی نیکی برای انسانی نیک است