خانه > ادبیات > زِ هر سویی، سُرور و شُورِ بی‌پایان، زِ «جشن مهرگان» آمد

زِ هر سویی، سُرور و شُورِ بی‌پایان، زِ «جشن مهرگان» آمد

مهرگان فرخنده بادسروده‌ای از«جمشید زره‌پوش»، به خجستگی فرارسیدن «جشن مهرگان»

مبارک بادتان یاران، که جشن مهرگان آمد / مبارک بادتان جشنی، کز عهد باستان آمد

چنان «هرمز فروردین»، شُکوه مهرگانی بین / که روز «مهر و ماه مهر»، جهانی شادمان آمد

اگر از عشق لبریزی، جهان پیر پاییزی / چنان ایام فروردین، به کام جان جوان آمد

بهاران گر بخندد گل، برقصد لاله با سنبل / کنون بنگر که هر داری، زِ باری سر گران آمد

بِه و سیبُ و انار اینک، زِ رنگین میوه‌ها، هر یک / چنان انگور زرینش، همه مینو نشان آمد

زِ هر سویی، «سرودی» خوش نوای چنگ و «رودی» خوش / سُرور و شُورِ بی‌پایان، زِ «جشن مهرگان» آمد

نگارا یاد دیرین کن، می اَندر جامِ زرین کن / که جشن مهرگانی با، شکوهی بی‌کران آمد

گواه عشق پاک ما،‌ پس از دادار بی‌همتا / سروش و رشن و مهر ایزد، ستوده ایزدان آمد

در آیین وَهِ یزدان، وفا بر عهد و هر پیمان / بُود مِهر اهورایی، که مِهرش؛ پاسبان آمد

میان زشت و زیبایی، میان عشق و رسوایی / شکوه فَر مَزدایی، از آن نیکوان آمد

نوید صبح پیروزی، امید روز بهروزی / به دل بِشکستگانِ شب، زِ مهر مهربان آمد

فُرو شد ظلم ضحاکی، به چاه ظلمت و خواری / فُروغ و فَرِ فریدون، بر اوج آسمان آمد

ز کاوه مرد آهنگر، دِرفش کاویانی فر / شکست اهرمن بنگر، که در بندی گران آمد

به پاس مهرگان آید، زِ هر آتشکده یک‌سر / نوای زند وافان و سُرود موبدان آمد

به بزمِ شاد دلداران، به یاد پیرِ می‌خواران / سَبوی می، گشوده سر، پُر از خون رَزان آمد

ز نوشانوش پی‌درپی، ز گرمی بخش جامِ می / رُخ پیمانه پیمایان، به رنگ ارغوان آمد

ز مهرای مهر مه‌رویان، به آهنگ خوش یاران / به شادی خیز و دست افشان، که فرخ مهرگان آمد

خوش این عشق و خوش این ایمان، خوش این آیین جاویدان / همیشه این‌چنین بادا، که جشنی جاودان آمد


بازدید نوشته: 7,364 بار
گروه ها:ادبیات
  1. فریبا
    7 اکتبر 2011 در 20:47 | #1

    جشن مهرگان مبارک باد

  2. آرش
    29 سپتامبر 2013 در 12:13 | #2

    خجسته بادتان یاران بهتر بود ، مبارک چیه ؟