«ریال»، «قران»، «تومان» و «اسکناس» هیچکدام فارسی نیستند
ریشهیابی واژگان «ریال»، «قران»، «تومان» و «اسکناس»:
استاد «ابراهیم پورداود» در سال ۱۳۳۱خورشیدی و در کتاب گرانسنگ خود «هرمزدنامه»(رویههای۲۳۳تا۲۴۶)، نوشتهای دربارهی واحد پول رسمی ایران یعنی «ریال» دارد که در زیر و با اندکی ویرایش و ویراستاری، به آن پرداخته میشود:
در ۲۷اسفندماه۱۳۰۸خورشیدی «ریال» بهجای «قران» از برای واحد پول ایران برگزیده شد. درست است که «قران» واژهای عربی است، «ریال» هم، به همان اندازه، بیگانه و اسپانیایی است و بیش از ۴۰۰سال است که به دستیاری پرتغالیها و اسپانیاییها در ایران شناخته شده است.
میدانیم که پرتغالیها در سال۸۹۳ خورشیدی(۱۵۱۴میلادی) جزیرهی هرمز در خلیج فارس را بهچنگ آوردند و بیش از۱۰۰سال آن را در دست داشتند تا در روزگار «شاه عباس یکم»(۱۰۰۳تا۱۰۰۳۸ قمری) که دگرباره از آن ایران شد. آمدوشد پرتغالیها به کرانههای دریای فارس از روزگار «شاه اسماعیل یکم» که سردودمان خاندان صفویه(۹۰۷تا۹۳۰قمری) است آغاز میشود. از سال چهارم فرمانروایی«شاه محمد خدابنده»، چهارمین فرمانروای صفوی، کشور پرتغال به دست اسپانیاییها میافتد و تا سال۱۰۵۰قمری یعنی سیزدهمین سال شهریاری «شاه صفی»(۱۰۳۸تا۱۰۵۲قمری) دردست آن دولت بود، از اینرو ایران هم با اسپانیا سروکار به هم رسانید. ناگزیر ازهمین روزگاران، بازرگانی و دادوستد اینان با ایرانیان آغاز میشود و به دستیاری آنان «ریالِ» اسپانیایی در ایران شناخته میشود.
پس از یادآوری این پیشآمدِ تاریخی، پیداست که در سدهی دهم هجری، پول اسپانیایی با نام اسپانیایی خود در خلیج فارس، به ایران راه یافت، ناگزیر در هیچیک از آثار فارسی پیش از آن روزگار نامونشانی از «ریال» دیده نمیشود. پیش از این که «ریال» بهطور رسمی نام واحد پول ایران شود و بهجای «قران» بیاید برابر بوده با ۲۵«شاهی».
باید گفت که واژهی «ریال» در اصل اسپانیایی است و آن نام سکهی نقره رایج آن دیار بوده است و معنی «شاهی» را میدهد، درست مانند واژهی لاتین «رگالیس»=شاهی. «رئال» در مرز و بوم دیرین خود؛ اسپانیا، نخست در سال۱۴۹۷ میلادی(۸۷۶خورشیدی) سکه زده شد و تا سال۱۸۷۰ میلادی(۱۲۴۹خورشیدی) پول نقرهی رایج آنجا بود و در مستعمرات اسپانیا نیز(مانند بخش جنوبی آمریکا) هم رواج داشت.
شاید غرض از برگزیدن «ریال» بهجای «قران» این بوده که واژهی بیگانه به فارسی تبدیل شده باشد، یا اینکه از نام پول رایج روزگار قاجار دوری کرده باشد. به هر آرمانی که باشد، نقص غرض شده است. نه «ریال» فارسی است و نه یادگار روزگار خوشی است. برگزیدن چنین واژهای یکی از آن صدها گواه بیمایگی «لغتسازان» ماست. «آدام الئاریوس»(Adam Olearius) یکی از نویسندگانی است که در روزگار صفویه در ایران بوده مینویسد: «ایرانیان در دادوستد، ریال اسپانیایی را هم در کما میل میپذیرند.»
قران
اما «قران»؛ اگر برای آن شخصیتی قایل شویم، نسبت به ریال برتری نژادی ندارد و در زبان ما، از شرافت قدمت هم برخوردار نیست. ناگزیر این واژه در اصل «صاحبقران» بوده که در روی بسیاری از سکههای ایران از خاندان صفوی گرفته تا ناصرالدین شاه دیده میشود.
شعرها و عنوانهای بسیاری آمده که در آن ترکیب «صاحب قران» دیده میشود و نشان میدهد که «صاحب قران» از کجا سرچشمه گرفته است:
زبعد هستی عباس ثانی / زد از توفیق حق عباس ثانی(سکهای که در سال۱۰۵۹قمری در تبریز زده شد).
سکه بر زر زد بهتوفیق الهی در جهان / ظل حق عباس ثالث ثانی صاحب قران(سکهای که در سال۱۱۳۵قمری در قزوین زده شد).
شاه شاهان نادر صاحب قران / هست سلطان بر سلاطین جهان(سکهای که در سال۱۱۵۰قمری در شیراز زده شد).
به زر تا شاهرخ زد سکه صاحب قرانی را / دوباره دولت ایران گرفت از سر جوانی را(سکهای که در سال۱۱۳۵قمری شاهرخ نوهی نادشاه زد).
در سکهای از فتحعلی شاه قاجار ضرب سال۱۲۴۲قمری چنین نقش بسته است:«سکه شه فتحعلی خسرو صاحبقران».
ناصرالدین شاه قاجار در سال۱۲۹۳قمری به یادگار سیامین سال فرمانروایی خویش، در یک سکهی زرین، ضرب تبریز خود را «ناصرالدین شاه غازی خسرو صاحب قران» خواند.
تومان
«تومان» یا «تومن» واژهای است ترکی که در زبان ما بسیار پیشتر از واژهی «ریال» اسپانیایی و «قران» عربی، راهیافته است و نزدیک به هفت سده پیش در ایران شناخته شده است. پیش از سرکار آمدن «ریال» رسمی، هر ده «قران» را یک تومان مینامیدند. به ویژه آنکه سخن از مبلغ هنگفتی باشد و سر به میلیونها ریال زند، واژهی «تومان» را بهکار برند و اینچنین ده برابر از آن مبلغ بکاهند.
واژهی «تومان» از رهآوردهای چنگیزی است. چنانکه میدانیم چنگیز در سال ۵۹۸خورشیدی(۶۱۶قمری -۱۲۱۹میلادی) به ایرانزمین روی آورد و با این آسیب، بسیاری از واژههای مغولی هم در فارسی رخنه کرد.
یک رشته از این واژهها درپیوند با کارهای لشکری و سپاهی مغول است؛ مانند «تومان»، «مین» و «یوز» که در کلمههای مرکب «امیر تومان»، «مین باشی» و «یوز باشی»، به معنی سر، سردار و یا فرماندهی دههزار، هزار و صد دیده میشود که یادگاری است از آن روزگارِ تیره. «تومان» نیز در آن روزگار نام سکهای بوده که به دههزار دینار بخش میشده است و هنوز هم تومان که گفتیم در سر زبانها است، چنین است.
«حمدالله مستوفی» در کتاب «نزهه القلوب» که در سال۷۴۰قمری نوشته شده در سخن از جزیهای که «عراق عرب» در روزگار خلیفه «عمر» میپرداخته، چنین میآورد: «مبلغ آن خراج و جزیه ۱۲۸بارهزارهزار(میلیون) درهم بود که به اصطلاح این زمان ۲۱۳۰تومان و کسری باشد،…»
«تومان» در زبان مغولی، درست برابر «بیور» فارسی است که در اوستا «بَئِوَر»(Baevar) آمده است و در پهلوی مانند فارسی «بیور» گویند:
سپه برد بیور سوی کارزار / که بیور بود در عدد دههزار(فردوسی)
«بیور اسب» عنوانی است که به «ضحاک» داده شده، یعنی «دارندهی دههزار اسب»:
جهانجوی را نام ضحاک بود / دلیر و سبکسار و ناپاک بود
همان بیور اسبش همیخواندند / چنین نام بر پهلوی راندند
کجا بیور از پهلوی شمار / بود در زبان در دههزار(فردوسی)
اسکناس
پول کاغذی که اکنون در ایران رواج دارد، بهنام «اسکناس» است. «اسکناس» واژهای روسی است و در زبان لاتین ریشه دارد. روسها آنرا از فرانسویها گرفتهاند و آن »اسینه»(Assignat) میباشد، که از واژه لاتین «اسیگنو»(Assigno) به معنی حواله یا امضا و پول کاغذی است که در سال۱۷۸۹میلادی به گردش افتاد.

بازدید نوشته: 12,227 بار
بسیار اموزنده بود. ممنون إز زحمات شما.
سلطان ” صاحب قران ” ( به فتح ق ) هیچ ربطی به ” قران ” ( واحد پول ) نداشته و از همان اغلاط فراوان محاوره ای در زمان قاجار است.) مانند جعده به جای جاده.
در زمان قاجار به غلط تصور می کردند هر ۲۵ سال یک ” قرن ” محسوب می شود ( به جای صد سال ) و به منظور گرامی داشتن پنجاهمین سالگرد سلطنت که با حساب آنها معادل ۲ قرن می شد مبادرت به ضرب سکه ی ” سلطان صاحب قران نمودند “
درود.خیلی سپاس که این نوشته رو نوشتید
سکه های زمان ساسا نیان که در موزه ها ی ایران است نامشان چه بوده کسی میداند