سکه در روزگار داریوش یکم
در روزگار باستان، خرید و فروش عبارت بود از معامله کالا به کالا. هرکس تولید خود را به بازارهای ویژهای که در روزهای ویژه در شهرها و مراکز جمعیت تشکیل میشد، عرضه میکرد و نیازمندیهای خود را بهدست میآورد. یعنی تولید خود را با تولید دیگران که مورد نیازش بود، جابهجا میکرد و برای اینکار بنابه ارزش اجسام و کالاها چارچوبهایی هم در نظر گرفته میشد.
زندگی روز به روز دامنهدارتر میشد و بازرگانی ساده و مبادله کالابهکالا مشکلهایی دربر داشت و وجود عنصر دیگری که بتواند کار بازرگانی را رونق بدهد و آنرا سادهتر کند، احساس میشد. این عنصر پول بود. نخستین دولت(آسیایی) که در سدهی هفتم پیش از میلاد سکه زد، دولت آریایینژاد «لودیه» بود که بر سر راههای بازرگانی اروپا، آسیا و آفریقا قرار داشت. و بهخوبی متوجه مشکل بازرگانی کالابهکالا شده بود. سکههای این دولت در آسیای کوچک، قبرس، کرانههای عربستان، بابل و مصر گسترش داشت.
سپس فینیقیها که هم دریانورد و هم بازرگان بودند برای آسانکردن کارهای بازرگانی خود سکهزدند. در ایران هم پس از رویکار آمدن فرمانروایی واحد و توانمند و برخوردهای بازرگانی و اجتماعی با کشورهای بابل، لودیه، مصر و فینیقیه نخستین بار داریوش بزرگ به تهیه پول نیرومند و باارزش که توانایی خرید آن زیاد باشد پرداخت.
زدن سکه در ایران آسانشدن پرداخت مالیات، پرداخت ماهیانه پادگانها و سپاهیان را فراهم کرد. از سوی دیگر گسترش کارهای بازرگانی در ایران و رفتوآمد مردم اقتضا میکرد که پول بهعنوان عامل اصلی معامله و مبادله وجود داشته باشد. با پشتوانه طلا، پولی بهنام «دِریک» یا «زریک» که از سکههای زرین لودیه سنگینتر بود و ۴/۸ گرم طلا داشت سکه زدند. همچنین سکهی دیگری از نقره بهنام «شِکِل» که ۶/۵ گرم نقره داشت زدند. نسبت به نقره به طلا یک به سیزده بود.
سکهها، در ایران و دیگر کشورهای شاهنشاهی گسترش پیداکرد و کمکم جانشین سکههای پیشین لودیه، در مصر و آسیای صغیر و فینیقیه شد. هرساله مقدار کمی «دریک» زر سکه میزدند و زر و سیم را بیشتر بهگونهی شمش در خزانه نگاهداری میکردند.
زدن سکه طلا از ویژگیهای حکومت مرکزی و شاه بزرگ بود، سکههای «دو دریکی» و «نیم دریکی» هم وجود داشت. نخستین سکه داریوش در سال ۵۱۶ پیشازمیلاد زده شد. بر یک روی آن نقش چهره شاه و برروی دیگر نقش یک تیرانداز(کماندار) پارسی است که زانو برزمین زده و در حال تیراندازی است.
به پادشاهان و فرمانروایان محلی اجازه داده شده بود که سکههای سیمین و مسین بزنند. این سکهها در قلمرو حکمران مربوط رایج بود و در سرزمین دیگر بهگونهی یک کالا در میآمد و ارزش پولی نداشت.
پشتوانه پول ایران طلا و نقره و سنگهای گرانبها بود که در خزانههای پاسارگاد، شوش و بابل انباشته بود. این پول بهعلت اعتبار زیاد، پشتوانه نیرومند، قدرت خرید خوب، چندین سده در سراسر خاورنزدیک رایج بود و همچنان «دریک» نامیده میشد.
سرچشمهها:
۱٫ پیرنیا؛ حسن، تاریخ ایران باستان، جلد دوم رویهی ۱۴۹۳
۲٫ بختورتاش؛ نصرتالله، دیپلماسی دولت هخامنشی.

بازدید نوشته: 6,241 بار
واپسین دیدگاه ها