زنی که تا جهان پابرجاست، به عنوان بزرگترین و ماهرترین مامای کرمانی در یادها خواهد ماند.
گوهربانو در سال ۱۲۸۷خورشیدی از اسفندیار و دولت جمشیدی در کرمان زاده شد و تا دریافت دیپلم در همین شهر زندگی کرد، سپس به تهران رفت و در آموزشگاه عالی مامایی و در بیمارستان زنان زیر نظر استاد دکتر «جهانشاه صالح» کارشناسی مامایی دریافت کرد و در سال ۱۳۲۲خورشیدی آموزش خود را به پایان رساند.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 6,516 بار
«جشن تیرگان» که به پاسداشت خیر و برکتِ آب و استورهی تیر و تشتر برپا میشود، در روز تیر از ماه تیر است. پیرامون این جشن مباحثی چون، حماسهی «آرش کمان گیر» و پرتاب تیر به میان میآید.
از آن خوانند آرش را کمان گیر / که از ساری به مرو انداخت یک تیر
تو اندازی به جان من ز گوراب / همی هر ساعتی صد تیر پرتاب
تو را زیبد نه آرش را سواری / که صد فرسنگ بگذشتی ز ساری«فخر الدین اسعد گرگانی»
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 6,581 بار
یکی از مهمترین جشنهایی که در ایران برجای مانده و هنوز زرتشتیان آنرا باشکوه برگزار میکنند «جشن تیرگان» است. این جشن در سیزدهمین روز از «ماهِ تیر» یعنی «تیر روز»(در گاهشمار رسمی کشور برابر است با ۱۰تیرماه زیرا ماههای فروردین و اردیبهشت و خورداد ٣١ روزه هستند) برگزار میشود. خواندن «خورشید نیایش» و «مهر نیایش» در این روز پسندیده است.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 8,472 بار
شاداب فرامرزی
پادشاهی «مهرداد یکم» در تاریخ ایران یکی از حکومتهایی بود که نتیجههای ارزشمندی بههمراه داشت. پیش از مهرداد، «پارت» دولتی کوچک بود که از ولایت «ماردهاوری» تا «هریررود» امتداد مییافت. «مهرداد یکم» در مدت فرمانروایی ۳۷ سالهی خود، پارت کوچک را تبدیل به دولتی کرد که بعدها رقیب دولت روم شد و جریان تاریخ را در آسیای باختری(:غربی) را دگرگون کرد.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 5,276 بار
به فرخندگی فرارسیدن هنگامهی دیدار از پیرِسبز چکچکو(۲۴تا۲۸خورداد ماه)، سرودهای از فرزانهی ارجمند، «جمشید زرهپوش» در زیر آورده میشود:
ای خوشا بر عاشقانِ بیقرارِ پیرسبز / آفرین بر رهروانِ دوستدارِ پیرسبز
شوق دیدارش، چنان جان را به وجد آورده است / زآنکه پا از سر نداند، رهسپارِ پیرسبز
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 6,738 بار
پس از آنکه «یزدگر سوم» در جنگ نهاوند از تازیان شکست خورد، او برای کمک گرفتن و گردآوری سپاه نو بهسوی خراسان و خاور ایران رهسپار شد. یکی از شاهزادگان ساسانی بهنام «باو» فرزند «کیوس» که سردار شجاعی بود از یزدگرد اجازه خواست که برای نیایش به آتشکدهای که پدرش ساخته بود برود و سپس به او بپیوندد. «باو» در آتشکده مشغول نیایش بود که به او خبر میدهند که یزدگرد، در شهرِ مرو به فرمان «ماهوی سوری» فرماندار آنجا و بهدست آسیابانی کشته شده است. «باو» با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شد.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 11,086 بار
فرارسیدن جشن خوردادگان را به همگان شادباش میگوییم.
ایرانیان باستان شادی، خرمی، شادکامی و عشق به زندگی، را از نیکیهای بزرگ خدایی میدانستند، و آیینهای دینی آنان نیز با شادی، سرور و جشن همراه بود و زرتشتیان هم چون گذشته این جشنها را باشکوه هر چه بیشتر، برگزار میکنند.
در ایران باستان، مردم روزهای زیادی را شادمانه جشن میگرفتند، و با آیینی دلانگیز و شادیآفرین به ستایش اهورامزدا میپرداختند، شمارِ جشنها در ایران بزرگ زیاد بود، اما ویژگیهای مشترک در میان جشنهای ایرانی را میتوان چنین نام برد:
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 4,415 بار
«تارنمای یتااهو» پنجشنبه ۲۸/۲/۱۳۹۱ در آدریان بزرگ تهران، «گهنبار توجی» از برای تندرستی همهی باشندگان برگزار کرد. آوای دلنشین اوستاخوانی در گهنبار را «موبد سهراب هنگامی» و «موبد سرور تارا پوروالا» بردوش داشتند. اجرای برنامههای هنری جانبی مانند نقاشی، موسیقی، صنایع دستی و … از سوی هنرمندانِ توانمندِ زرتشتی و یادی از روانشاد «دکتر کسرا وفاداری» (تاریخ درگذشت ۲۶/۲/۱۳۸۴) به همراه پذیرایی لُرک و میوه و آش به هر چه باشکوهتر برگزارشدن این گهنبار افزود.
در این گهنبار از هموندان یتااهو که بدون هیچگونه چشمداشت و بر پایهی مفهوم نماز «اَشِم وُهو» یاریرسان یتااهو بودهاند، سپاسگزاری شد.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 5,199 بار
باور(عقیده) فرهنگ را میسازد و فرهنگ تمدن و باور نیک(درست و سازنده) فرهنگ پویا را به بار میآورد. «سنت» یعنی بردن باور به زبان ساده و همه فهم بین مردم. و از بررسی دقیق سنتها است که میتوان به باورها پیبرد.
آنچه روشن است از آغاز بنیاد ایران بهوسیله کوروش بزرگ که گسترهی آن از شرق تا مرز چین، از غرب تا مصر و از شمال تا روسیه و از جنوب تا حبشه بود تاکنون، کشور ما مورد چشمداشت بیگانگان بوده است و از دیرباز بسیاری از دشمنان ددمنش به این سرزمین یورش آوردهاند و به حق و حقوق این ملت دستدرازی کردند، و با سنگدلی چه کارها که بر سر این مردمان نیاوردهاند.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 5,606 بار
به روزگار خسرو؛ اندر وقت وزارت بوذرجمهر، رسولی آمد از رُم. خسرو بنشست چنانچه رسم ملوک عجم بود و رسول را بار داد. پیش رسول با وزیر گفت: ای فلان! همه چیز در عالم تو دانی؟! بوذرجمهر گفت: نه، ای خدایگان! خسرو از آن طیره شد و از رسول خجل گشت. پرسید: همه چیز پس که داند. بوذرجمهر گفت: همه چیز همکاران و همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند.
پس تو خویشتن را، از جمله کس مدان که، چون خود را نادان دانستی دانا گشتی و سخت دانا کسی باشد که بداند که نادانست و عاجز، که سقراط با بزرگی، همی گوید: اگر من نترسیدمی که بعد از من بزرگان اهل خرد بر من عیب کنند و گویند: سقراط همه دانش جهان را به یکبار دعوی کرد، مطلق بگفتمی که: هیچ چیز ندانم و عاجزم ولیکن نتوانم گفتن که این از من دعوی بزرگ باشد.
ادامه نوشته…
بازدید نوشته: 7,817 بار
واپسین دیدگاه ها